بازیگری زندگی نیست، نمایش است!

«بازیگری همان‌طور که از نامش برمی‌آید، شغلی است که مبنایش بازی است. مثل بازیکنان فوتبال، که شغل‌شان «بازی»کردن است. «بازی» هم همان کاری است که استادش کودکان هستند. من به عنوان بازیگر برای «بازی» همان تعاریف کودکانه را دارم. بازیگرهای ما و فوتبالیست‌ها و کودکان در ذات یگانه‌اند. اصلا «زندگی» بازی است: یک بازی بزرگ و پیچیده. هرکسی بازیچه‌ای دارد. اگر از کودک بازیچه‌هایش را بگیریم، یعنی «بازی»اش را بگیریم، دق می‌کند. اگر از بازیگر هم«بازی» را بگیریم، دق می‌کند. مثل چند نفری که دق کردند. بعضی از بازیگران‌مان که چندسال پیش کسب و کار دیگر و لذت دیگری داشتند از روزی که پای‌شان به ورطه «بازی» باز شد و چند فیلم «بازی» کردند و به شهرت رسیدند، دیگر برای‌شان کسب و کار گذشته و آن فعالیت‌های گذشته جذابیت خود را از دست دادند و امروز بازیگرند. . . و به همان کودک «بازی»گوش تبدیل شده‌اند. وای به حال آنانی که از خیلی سال پیش بازیگر بودند. وای به حال آنانی که با یک عالمه آرزو در صف «بازی» ایستاده‌ و منتظرند. ما «بازی» می‌کنیم و خیل بزرگی از تماشاگران را به تماشای «بازی» فرامی‌خوانیم. مثل فوتبال که این همه تماشاگر دارد و با همه وجود «بازی» را تماشا می‌کنند و تئاتر و سینما که این‌همه تماشاگر دارد و با همه وجود «بازی» ما را تماشا می‌کنند. در تئاتر بدون تماشاگر هم«بازی» شکل می‌گیرد، اما سرد و بی‌روح خواهدبود و در سینما اصلا «بازی» بدون تماشاگر اتفاق می‌افتد. تماشاگر می‌داند که به دیدن «بازی» می‌رود. اسم بازیگران را هم می‌داند. پول می‌دهد، بلیت می‌خرد، وقت می‌گذارد که بنشیند و ببیند که این بار چه «بازی»ای تدارک دیده شده. تماشاگر با آگاهی به تماشای «بازی» می‌آید. قرارداد نانوشته‌ای میان «بازی»گر و تماشاگر وجود دارد که کسی نمی‌داند کی و کجا و چه‌گونه تدوین شده و هیچ‌جا هم آموزش داده نشده. گویا همان‌قدر که شیرخوردن نوزاد از سینه مادر فطری و غریزی است، قراردادهای میان تماشاگر و بازیگر هم فطری و غریزی است. کودک «بازی» می‌کند. چادر سرش می‌کند و می‌شود مامان! بشقاب خالی را به طرف ما تعارف می‌کند! می‌شود بشقاب پر از غذا! یک چوب دستش می‌گیرد می‌شود سرباز! به ما نشانه می‌رود و با دهان صدای شلیک درمی‌آورد و ما خیلی ساده به زمین می‌غلتیم و هزار جور . . .»

شعبده بازیگری؛ رضا کیانیان؛ انتشارات اردیبهشت عودلاجان؛ چاپ‌ پنجم؛ ‌‌۱۴۰۳؛ ص ۱۲۲

(اثری است بسیار پروپیمان درباره بازیگری سینما و تئاتر. با این تاکید که بازیگری زندگی نیست، بازی است.)

 

کتاب مکتب خانه در ایران
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx