
«کمیته سازههای آبی تاریخی» با همکاری «کمیته تخصصی گردشگری و ایمنی عمومی اطراف سدها» کمیته ملی سدهای بزرگ ایران و خانه اردیبهشت اودلاجان برگزار میکند: ساعت ۱۶ روز دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ . بندر باستانی سیراف یکی از مهمترین و افتخارآمیزترین پهنههای باستانی ایران است. هم در دوره باستان و هم در دوره اسلامی، این بندر نقش بسیار موثر در مناسبات جهانی و منطقهای ایران داشته. امروز، در دوره افول آن، این بندر کوچک و فراموششده، با کمتر از هشتهزار نفر جمعیت، ۵۲ جاذبه گردشگری تاریخی دارد.
در میان این جاذبههای تک و یگانه، «دره لیر» و سامانه استحصال آب قرار دارد که یادگار دوران شکوه این بندر در عصر ساسانیان است. هرچند در مورد این سامانه نقطهنظرات دیگری هم وجود دارد و آن را بخشی از ساختار سکونتگاههای انسانی زرتشتی میدانند، اما وفاقِ غالب در میان اندیشهورزان و پژوهشگران حاکی از آن است که این سامانه تدبیری است از مهندسی و بهرهبرداری از آب.
نقل است که در عصر ساسانیان سارمانی تحت نام «وزارت آبیاری» وجود داشت و موضوع آب و آبیاری از اصولیترین و اصلیترین مباحث آن دوره بود. بررسی کوتاه سامانه مهندس آب بندر باستانی سیراف، تلنگری است بر اندیشمندان از یک سو و مدیران از سوی دیگر که بدانند و بدانیم مشکل آب در کشور نتیجه مدیریت اشتباه است نه دیکته اقلیم.
سخنرانی با موضوع «سازههای آبی-باستانی سیراف» توسط آقای مهندس بهروز مرباغی
دبیر نشست: محمد حسنلی ساعت ۱۶ روز دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳
به صورت حضوری در خانه اردیبهشت اودلاجان به نشانی تهران، خیابان پامنار، کوچه خلیلی مفرد، کوچه آقاموسی، بنبست اول
با درود فراوان محضر استاد مرباغی.T
بخاطر طرح بحث ارزشمند مشکل کمبود آب در ایران زمین چند نکته بنظرم رسید که بی ارتباط با بحث مطرح شده نیست. اینکه مشکل کمبود آب را صرفا نتیجه سو مدیریت بپنداریم و از نقش سایر عوامل و علل غافل باشیم به نظر کمی بیراهه رفتیم. اگر اندکی موضوع را بشکافیم باید اذعان کنیم که ما در ادوار باستان هم یک تمدن آبی نبوده ایم. اگر در عصر باستان نیز سیستم آبرسانی سنتی جوابگوی نیاز آبی بوده نمیتواند ملاک باشد. شاید در بخش تامین منابع آب مشکل نداشته باشیم و منابع آب کافی بوده باشد اما در بخش مصرف و توزیع قطعا مشکل داریم .همه این مشکل را هم انصاف نیست گردن سو مدیریت بیندازیم. باید توجه کنیم که الگوی مصرف به تناسب نیاز روزافزون در بخش های مختلف و بویژه در نتیجه سیاست های نا درست دچار تغییر اساسی شده ( برای یک نمونه در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه از سال ۱۳۷۷ که بحران دریاچه ارومیه شروع شد تا سال ۱۳۹۸ حدود ۱۴۰ هزار هکتار افزایش سطح زیرکشت داشتهایم! و آمارها نشان میدهد که کشاورزی ۹۰ درصد آب حوضه آبریز دریاچه ارومیه را مصرف میکند…..سالهای گذشته سطح زیر کشت حوضه آبخیز دریاچه ارومیه از ۱۵۰ هزار هکتار به ۴۵۰ هزار هکتار رسیده و این افزایش سطح زیرکشت، تمام آب را مورد استفاده قرار داده است.
آیا در ایام باستان هم در فلات مرکزی مردم اصرار به کشت و زرع داشتند؟ و یا در مراتع به کشت غلات میپرداختند .؟ قطغا اینچنین نبوده.
فراموش نکنیم که بیشترین مصرف آب کشور در همین بخش کشاورزی میباشد و بخش صنایع آب بر نیز همچون صنایع فولاد…به آن افزوده شده که در گذشته نبوده.بایستی اذعان داشت که افزایش مصرف آب در سرزمین ما که عمدتا به ضرورت افزایش جمعیت و رفاه اتفاق افتاده در کل جهان نیز رخ داده اما با دو فرق اساسی در کشور ما ، اینکه سیستم های آبیاری قدیمی در کشور های پیشرفته بکلی با روشهای مدرن جایگزین شده ( از قبیل آبیاری قطره ای و بارانی و…) و همچنین الگوی کشت نیزتغییر یافته در حالیکه هنوز آبیاری غرقابی عمده ترین روش آبیاری در کشور را تشکیل میدهد که علاوه بر هدر رفت آب و پایین بودن راندمان آبیاری بافت خاک را نیز تخریب کرده و زه و شوری را نیز بالا میاورد…
به این موارداصرار بر سیاست خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک حتی در برخی موارد صادرات محصولات کشاورزی را اضافه کنیم دیگه نور علا نور …چه معجونی در میآد..
در عصر باستان مصارف آب بخش کشاورزی و شهری عمدتا از منابع آب سطحی و زیرسطحی ( چشمه و قنات ) تامین میشد و آن مقدار آب برداشت شده از چاه نیز در فصل بارش از طریق تغذیه طبیعی و یا مصنوعی سفره های زیرزمینی ترمیم میشده بخصوص بلحاظ وجود پوشش گیاهی سطح زمین خاک قابلیت نفوذ پذیری بالایی داشته در حالیکه اکنون بارش ها بلحاظ کاهش شدید نفوذپذیری خاک ناشی از کمبود پوشش گیاهی عمدتا بصورت سیل و رواناب در سطح جاری شده و علاوه بر شستن لایه مغذی خاک و فرسایش آن خساراتی نیز وارد میکند. در نتیجه شدت رواناب و کاهش زمان تمرکز آب کمکی به تغذیه سفره های زیرزمینی نمیکند…
خلاصه کلام اینکه مشکل آب سرزمین ما در اصل یک مشکل چند بعدی پیدا کرده و در اصل به یک مشکل هیدرولوژیکی، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است و راه حل آن تنها با رفع مشکل انسداد سیاسی اجتماعی ممکن میباشد که در آن تنیده و تا زمانی که این انسداد وجود دارد بحران آب نیز مرتفع نخواهد شد.اصرار بر خودکفایی بخش کشاورزی یک از همان انسداد سیاسی اسد که دچارش هستیم ..
را حل :
۱- تغییر سیاست کلان در بخش کشاورزی و قوانین مرتبط
۲- تغییر الگوی کشت با در نظر گرفتن استعداد اراضی
۳- افزایش راندمان آبیاری از طریق بهینه سازی روشها آبیاری و برقراری سیستم های آبیاری نوین
۳- انتقال صنایع آب بر به سواحل
با سپاس
رضا مربی