سلام
با عنایت به تجربه دیرینمان از سیستم و روش توزیع سنتی که در قالب دکانداریو روابط چهره به چهره خریدار وفروشنده بیان میشود باید به روش مدرن هم اشاره کرد. در روش مدرن که عموما به شکل فروش بدون دخالت و گفتگوی فروشنده با خریدار محقق میشود، ما با قالب رفتار چهرهبه چهره روبرو نیستیم. با سیستم مواجه هستیم. طبیعی است تمام لطافتها و ظرایف خرید و فروش سنتی در این روش از بین میرود. خریدار اعتبار واحد فروشگاهی را نه با نام و رسم صاحب مغازه بل با سیستم اداری و تجاری آن میسنجد. این روش، امروز، روش غالب توزیع در تمام دنیا است. کمکم مغازههای کوچک محلهای برچیده میشوند و فروشگاههای بزرگ زنجیرهای جایگزین آنها میشوند. اگر این فروشگاههای زنجیرهای در چرخه درست تجاری رقابتی قرار بگیرند، میتوانند کمکحال مردم باشند. چرا؟ چون این زنجیرهها به دلیل وسعت و حجم وسیع خریدهای خود برای توزیع در فروشگاههای زنجیره، این امکان را دارند که مستقیما از تولیدکننده و بدون واسطه تجاری خرید کنند. بدینترتیب یکی از حلقههای بین تولیدکننده و خریدار نهایی حذف میشود و قیمت مصرفکننده کاهش پیدا میکند. علاوه بر آن، از آنجا که حجم فروش این واحدها بسیار بیشتر و فراتر از مغازههای کوچک است، بنابراین احتمال وجود کالای تاریخ مصرف گذشته در آنها بسیار کمتر از واحدهای سنتی است. اینها مزیتهای نسبی شیوه توزیع مدرن است.
آنچه که اساس ارزشهای این شیوه است، عبور از رابطه چهره به چهره است. درست است که در رابطه چهره به چهره خریدار و فروشنده، ارتباط انسانی مشخصتر برقرار است ولی همین رابطه میتواند گاه مثبت و گاه منفی باشد. درست مثل هر رفتار انسانی دیگر. بنابراین چندان قابل مهار نیست. در شیوه مدرن خریدار بدون چانهزنی بر سر قیمت تمام نیازهای خود را در سبد میریزد و به سر صندوق میرود. بدون هیچ مجامله و حرفی. تکلیف خریدار و فروشنده را برچسب روی کالا معلوم میکند نه حرفهای فروشنده یا خریدار. از جهتی دیگر، در شیوه توزیع مدرن خریدار میتواند تنوعی از کالاهای مورد نیاز خود را در یک مکان خریداری کند و لزومی به رفتن به مغازههای صنوف مختلف نیست. بنابراین، اولا رفتن به سمت این شیوه، امری گریزناپذیر است، دوما باید منتظر بود فرهنگ این نوع خرید و فروش در کشور جا بیفتد و مکانیسم ذاتی تجارت و رقابت سبب شود قیمت مصرفکننده کالاها تایعی از رقابت باشد نه سیاست دستوری یا انحصاری. در کشورهایی که این روش به تمامی جا افتاده، گروهها و طبقات اجتماعی جامعه میدانند مقیاس قیمت و شرایط کدام زنجیره با امکانات گروه و طبقه آنها تطابق دارد. درنتیجه، میشود گفت برای هر قشر و طبقه اجتماعی امکان خرید همهچیز هست با کیفیت و قیمتهای متفاوت.