برای پیشکشی هم که شده. . . .
«چند روش برای دریافت مزد وجود دارد. نکته اول این است که بدانیم مزد بچهها به افغانستان فرستاده میشود. اما راههای مختلفی برای فرستادن مزد به افغانستان وجود دارد. کارگرهای مهاجر غیرقانونی نمیتوانند حساب بانکی داشتهباشند، در نتیجه بچهها هیچ حسابی ندارند و نیاز است واسطهای پول را جابهجا کند. صرافان، واسطه جابهجایی پول هستند. بعضی صاحبکارها مزد بچهها را مستقیما برای صراف کارت به کارت میکنند اما بعضی مزد را به خودشان (یا به بزرگترشان) میدهند و بچهها پول خود را به صراف میسپارند. صراف به اتاق بچهها رفته و پول را دریافت میکند و به آنها کدی چهاررقمی میدهد. اعضای خانواده بچهها در افغانستان به شهر رفته و به صرافی که با صراف تهران همکار است مراجعه میکنند و نام و کدشان را میگویند و پول دریافت میکنند. ممکن است همه پول را نگیرند. یعنی به نوعی صراف نقش بانک را هم برایشان بازی میکند و درصدی هم از پول به عنوان کارمزد برمیدارد. کوچکترها معمولا تمام و کمال پولشان را به صراف میسپارند و خرج روزمره و خوردوخوراکشان با بزرگترهایشان است. بعضی از بچههای بزرگتر بخشی از پول را برای خودشان نگه میدارند یا گاهی به صاحبکار میگویند مثلا فلان مقدار از پول را پیش خودش نگه دارد یا گاهی به صاحبکار میگویند مثلا فلان مقدار پول را دستی بهشان بدهد و بقیه را به حساب صراف بریزد. گاهی هم برای خرید روزمرهشان کارهای جانبی میکنند. مثلا یکیدو هفته جمعهها باربری میکنند تا لباس بخرند. پولی که بچهها به افغانستان میفرستند الزاما خرج زندگی روزمره خانواده نمیشود و مقدار قابل توجهی از آن برای خودشان پسانداز میشود. در افغانستان رسمی به نام پیشکشی وجود دارد. به این معنی که داماد برای عروسی با دختر پول مشخصی (حدود ۵ تا ۷ لک افغانستان، بسته به طبقه افراد) به خانواده دختر پرداخت میکند و در عوض تهیه جهاز، از روغن و برنج مصرفی تا وسایل خانه، بر عهده خانواده عروس است. . . . در نتیجه برای پرداخت پیشکشی هم که شده، بچهها به پول نیاز دارند.»
انگار که لال شدهبودم؛ یک مردمنگاریازکودکان کار افغانستانی درتهران؛ سپیده سالاروند؛ خرد سرخ؛ چاپ اول ؛۱۴۰۲؛ ص ۵۸
(واقعیتی استکه نیروی کار افغانی در ایران، نیرویی موثر در بازار کار است. با بخشی از مسائل آنها با این کتاب آشنا میشویم.)