QeseAb

گزارش مستند قصه آب تهران, گزارش مستند قصه آب تهران, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

هفتادمین شب فیلم/ 10خرداد 1402 خورشیدی

«قصه آب تهران» اثر فخرالدین سیدی، در هفتادمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمد. با حضور تعدادی از هنرمندان و مستندسازان، از جمله هارون یشایایی، فرهاد ورهرام، ارد زند و جواد وطنی. پس از مقدمه‌ای کوتاه از طرف کارگردان، مخاطبان اثر شروع به طرح پرسش‌های خود کردند.

نخستین ابهامی که برای این عزیزان پیش آمده‌بود، که ناشی از نظم تدوینی مستند بود، برجسته‌شدن نام سرلشگر زاهدی، نخست‌وزیر پس از کودتای 28 مرداد درباره راه‌افتادن تصفیه‌خانه آب و جریان آب در لوله‌های شهر بود.

گویی که او بانی این امر بزرگ بوده. کارگردان با استناد به کلیت مستند و دیگر شواهد تاریخی، توضیح می‌دهد که: «پروژه بزرگ لوله‌کشی آب تهران اصلا نمی‌توانست در یک دوره کوتاه پس از کودتا راه بیفتد. بیش‌از ده سال درباره طرح و راه‌حل‌های فنی آن زمان صرف شده‌بود و اجرا هم حدود هفت سال طول کشید.

حتی شواهدی هست که وقتی مصدق سرکار آمد، محرکی شد برای زنده‌کردن پروژه، شواهد نشان می‌دهد تاقبل از سال 1330، پروژه تقریبا معلق شده یا در رکود بود. با کمی وسواس می‌توان گفت وقتی از سال 1329 دوباره کار شروع شد، دیگر دچار وقفه نشد و بالاخره در سال 1334 افتتاح شد. این طرح فارغ از این‌که چه کسی در راس امور است تداوم داشت.

این طرح فارغ از این‌که چه کسی در راس امور است تداوم داشت.ظاهرا در دوره مصدق، کمی هم انرژی بیشتر برای آن گذاشتند و گفته می‌شود مهندس بازرگان از طرف دکتر مصدق پیگیر موضوع بوده.

 این را هم باید یادآور شویم که در آن سال‌ها حتی مساله فقهی و شرعی هم وارد مساله آب شده‌بود. ظاهرا برخی علما آب لوله‌کشی را کر و قابل استفاده برای غسل نمی‌دانستند و یکی از وظایف دولت این بود که موافقت آن علما را هم جلب کند.»

 کارگردان، علی‌رغم این توضیح، می‌پذیردکه شاید ریتم خاص تدوین چنین القا کند که راه‌اندازی سامانه لوله‌کشی آب تهران از نتایج دولت زاهدی است، که چنین نیست».

آب و سلامت مردم!

مستند «قصه آب تهران» پس از روایتی کوتاه از ریشه و تاریخ تهران از زمانی‌که مورد پسند شاه صفوی قرار گرفت تا به حکومت پهلوی، به تاریخچه تمنا و علاقه مردم و حکومت به داشتن آب سالم شرب در پایتخت می‌پردازد و از اقدامات میرزاآقاسی در عهد قاجار تا کنون برای تامین آب سالم سخن می‌گوید.

 در این روایت تلاش نشده تا مستند تبدیل به اثری دراماتیک یا احساسی شود. زمینه‌ای برای قضاوت و صدور حکم نگذاشته.

اما همین بی‌طرفی سبب حساسیت مخاطب می‌شود. یکی از حاضران در جلسه به این حقیقت اشاره می‌کند که آلودگی آب تهران حتی جان برخی بزرگان هنر و ادب ایران را گرفته.

 رضا کلهر و پروین اعتصامی و سپس دکتر سپیر از آن جمله‌اند. شاید بهتر می‌بود از چنین چهره‌هایی در فیلم نام برده می‌شد تا عمق مصیبت آب آلوده شهری بیشتر معلوم می‌شد. چون مردم، به‌هرحال به چنین نام‌ها و چهره‌ها حساس هستند و با شاهد قراردادن آن‌ها تاثیر مستند بر مخاطب بیشتر می‌شود.

 کارگردان، خود، به عمق و غلظت مصیبت آب آلوده شهری واقف و مصر است. می‌گوید: «از دید من، اگر تاریخ تهران را به دو بخش تقسیم کنیم، باید بگوییم تهران قبل از لوله‌کشی آب و تهران بعد از لوله‌کشی آب. در مستند می‌شنویم که از هر پنج بچه تهرانی، یک بچه تا قبل از شش سالگی می‌مرد که عامل اصلی آن هم آب آلوده شهر بود.

 می‌دانیم امید به زندگی بسیار پایین بود و میانگین عمر مردم حدود 55 سال بود. پس عمق مصیبت آب آلوده کاملا مشخص است ولی چقدر از این عمق را مستند توانسته منتقل کند، موضوع دیگری است».

مستند قصه آب تهران ;چهارشنبه 10 خرداد ماه 1402

یکی از مخاطبان معتقد است که فیلم ساختار درست و محکمی دارد و چیزی از اصول فنی یک مستند کم ندارد. با این‌حال شاید می‌شد مزه و رنگ‌های بیشتری هم به آن داد. مثلا موضوع بزرگ‌شدن شهر و افزایش جمعیت آن موضوع مهمی است و اشاره به آن می‌توانست در نشان دادن عمق فاجعه موثر باشد. این تذکر را کارگردان می‌پذیرد ولی معتقد است ظرفیت فیلم محدود بود و امکانش برای این امر ضعیف.

و بعد؟

برخی مخاطبان علاقمند هستند از تاثیرات مشخص و ملموس لوله‌کشی آب بر زندگی مردم و حتی معماری شهر بدانند. این خواست به صورت تبادل نظر بین خود مخاطبان پاسخ داده می‌شود.

ضمن این‌که کارگردان این خبر را اعلام می‌کند که طبق داده‌های رسمی و قابل استناد، پس از لوله‌کشی آب تهران و جریان آب سالم در خانه‌ها، به مرور، دوازه بیماری رایج در شهر از بین رفت.

 او به این گفته یک توریست اشاره می‌کند که پیش از لوله‌کشی آب، «در شمال شهر آب بودکه فاضلاب در آن بود، ولی در جنوب شهر فاضلاب بود که آب در آن بود». طبیعی است در چنین شرایطی امکان کنترل سلامت مردم بسیار کم است.

 در خصوص تاثیر لوله‌کشی آب در معماری شهر، یکی ازحاضران درجلسه توضیح می‌دهد قبل از لوله‌کشی، همه کوچه‌های شهر مشرف بر خانه‌ها بودند و کف حیاط خانه‌ها پایینتر بود تا آب قنات یا نهر بر زیرزمین یا آب‌انبار سوار شود.

بعد از این‌که آب در لوله‌های شهر آمد و وارد خانه شد، تعریف کف و ارتفاع زیرزمین یا پارکینگ در دست معمار افتاد نه در دیکته نهر و قنات.

 با آمدن آب لوله‌‎کشی بود که حمام در داخل خانه‌ها مطرح شد و آشپزخانه و سرویس بهداشتی هم به داخل خانه آمد. برخی از این تغییرات مطابق سلیقه مردم و متناسب با پیشرفت اجتماعی بود، برخی نیز با مخالفت یا عدم اقبال مواجه شدند.

 

فرهنگِ آب!

یکی از مخاطبان از روزهای قبل از لوله‌کشی آب در محله اودلاجان حکایت می‌کند. از جمله رابطه خانه و خانواده‌های یهودی و مسلمان با آب و میراب. «آب و نحوه رسیدن آن به در هر خانه معنا و تشریفات خاصی داد و در مواردی با فرهنگ و باورهای مردم قاطی شده‌بود. معمولا وظیفه اعلام نوبت آب هر خانه به عهده «میراب» بود. این‌ها آدم‌های پرنفوذی به شمار می‌رفتند. از سویی باید هوای بزرگان محله را می‌داشتند و از سوی دیگر باید عدالت در تقسیم آب را سرلوحه کار خود می‌کردند. گاهی خانواده‌های یهودی از میراب می‌خواستند نوبت آب آن‌ها را به روز شنبه نیندازد. در برابر برخی متعصبین محله وقتی نوبت آب خانه‌های مسلمان بود کنار نهر آب چند نفر می‌کاشتند تا دست یهودی‌ها به آب نرسد. اما در جمع، و به‌طور کلی می‌توان گفت که وجود آب و نوع تقسیم آن در محله، مایه وفاق عمومی هم بود. تنها چیزی که بالاجبار همه در آن شریک بودند، آب بود. پس باید باهم می‌ساختند. مقایسه کنید اوضاع را پس از لوله‌کشی آب. آب از حوزه نیاز مشترک عمومی به حوزه داشته‌های شخصی خانواده‌ها می‌رود. فلان خانه آب لوله‌کشی شهر دارد و تنها طرف حسابش اداره آب است. اداره، نه حتی شخص خاص. بنابراین رشته ارتباطات هرچند اجباری مردم حول موضوع آب گسسته شد. هرکسی کارخودش آتش به انبار خودش»

فشاری!

یکی از تصاویر کلی و عمومی مردم از اولین سال‌های لوله‌کشی آب، موضوع نصب شیرهای «فشاری» سر کوچه‌ها بود. بسیاری از خانه که در داخل خانه آب لوله‌کشی شهری نداشتند، از همین فشاری‌ها آب بر می‌داشتند. یکی از مخاطبان از خاطرات کودکی‌اش نقل می‌کند که وقتی برای برداشتن آب از فشاری سر کوچه می‌رفت، معمولا زورش به دکمه فشاری نمی-‌رسید و منتظر می‌ماند تا کسی بیاید و کمک کند تا بتواند آب بردارد. با نقل این قصه، یکی از مخاطبان نقل طنزآمیزی دارد: «برخی از اجتماعیون ما که هر وجه از زندگی گذشته را تقدیس می‌کنند، در خصوص جوی‌های آب جاری در شهر که هم محل شستن لباس بود، هم بازی و آب‌تنی بچه‌ها و هم محل گذر گاو و الاغ از روی آن بود، این امتیاز را قائل بودند و هستندکه همین نهر آب «مکانی برای تعامل اجتماعی بود»!

وقتی فشاری‌های سر کوچه آمد و نهرها برچیده شدند، برخی طنازان رنود به طعنه به آن اجتماعیون می‌گفتند «مکان تعامل اجتماعی تحت فشار قرار گرفت». القصه، فشاری‌ها هنوز هم یادگاری از یک دوره تاریخی مهم شهر هستند و در برخی نقاط شهر حفظ شده‌اند. البته به عنوان «مبلمان شهری».

آبِ سیاسی!

یکی از مخاطبان به نکته‌ای درباره جداکردن آب شرب از سامانه عمومی آب موردنیاز شهر اشاره می‌کند. او به این نکته اشاره می‌کند که در اروپا، عموما، مردم ازآب لوله‌کشی شهر برای شست‌وشو و آب فنی ستفاده می‌کنند نه برای شرب. چرا در تهران چنین نیست؟

 مخاطبی پاسخ او را چنین می‌دهد: «اصولا، آب شهر باید هم برای شرب باشد هم برای دیگر مصارف خانگی. ولی چون تامین آب شرب سالم هزینه‌بر است در این کشورها هزینه خرید آب شرب را به گردن مصرف‌کننده انداخته‌اند.

به نظر نمی‌آید از ابتدا هم چنین بوده چون بطری آب یک‌بار مصرف در شهرها و کشورهای جهان محصول تازه‌ای است و در آن سال‌ها امکان تامین این‌همه بطری آب نبوده.از سوی دیگر، در تامین آب فنی و آبیاری شهرها، اصطلاحی هست تحت نام «آب سیاسی». آب شرب شهر را به این نام می‌خوانند. مدیریت شهر معتقد است این آب با نبض سیاسی شهر می‌تپد اگر دچار کمبود شود و آب شرب خانه‌ها قطع شود ممکن است منجر به ناآرامی مردمی شود.

به این خاطر، معمولا، تلاش می‌شود برای آبیاری باغ و بوستان شهر از آب قنات یا چاه و منابع مستقل از آب شهر استفاده کنند. برای آب فنی مورد نیاز شهر یا حتی خانه‌ها هم، اصولا، باید از آب تصفیه‌شده فاضلاب سبک شهری استفاده کرد.

در ایران، نمونه سامانه آب پایگاه‌های نیروی هوایی ارتش در بوشهر از این دست است. کلیه نیاز آبیاری محوطه و آب فنی پایگاه از طریق فاضلاب تصفیه شده همان پایگاه تامین می‌شد. حجم آب استحصالی چنان زیاد بود که بخشی نیز به دریا منتقل می‌شد».

دقت در آمار و ارقام!

یکی از مخاطبان اثر با اشاره به برخی ارقام ذکرشده در مستند معتقد است در نقل عدد و رقم باید دقت بیشتری کرد. مثلا گفته می‌شود حدود 30 درصد از آب تولیدی تهران در چرخه انتقال و مصرف، تلف و از بین می‌رود. این عدد دقیق نیست.

پیروز کلانتری

روش محاسبه این است که از حجم آب تولیدشده در مخازن مقدار آب مصرف‌شده و ثبت‌شده در کنتورها را کسر می‌کنند و حاصل تفریق را به‌عنوان آب هدررفته اعلام می‌کنند در حالی‌که در بسیاری از اماکن ممکن است آب به صورت علنی و رسمی مصرف شود ولی کنتور نداشته‌باشد.

مثلا در پادگان‌ها یا در پارک‌ها و مکان‌ های خدماتی رایگان شهری. یکی دیگر از مخاطبان به گلایه‌های خام مردم اشاره می‌کند که عموما از عدم پاسخگویی کارشناسان و مدیران آب و فاضلاب به مردم حکایت دارد، در حالی‌که در فیلم دیدیم اپراتور سازمان آب فرصت ندارد حتی چای بخورد. حجم تلفن‌ها و درخواست‌ها بسیار زیاد است و مرتب باید رصد شود.

 در این زمینه، مخاطب دیگری به نکته‌ای درباره سرنوشت امروز آب نهرکرج اشاره می‌کند که برخلاف سال‌های قبل، تمام طول نهر از ابتدای بولوار در غرب تا ابتدای میدان ولیعصر جریان ندارد و در تقاطع خیابان فلسطین مسیرش بسته شده و دیگر به جوی‌های آب جنوب میدان وصل نیستند.

بخاطر عملیات عمرانی مترو است. مورد قنات «مهرگرد» در تقاطع با مترو میدان امام‌خمینی هم هست. این‌ها هم می‌توانستند بخشی از قصه آب تهران در فیلم باشند. و البته قصه‌های بسیار دیگر در مستندهای دیگر!

 

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx