مستند سر پتی‌ ها

گزارش مستند سر پتی‌ها, گزارش مستند سر پتی ها, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

هفتاد و نهمین شب فیلم/ 11 مرداد‌ماه 1402 خورشیدی

جنبش مشروطیت‌ایران یکی‌از مهم‌ترین سرفصل‌های ایران معاصر است. با این‌حال هنوز بسیاری از کنج و گوشه‌های آن شناخته نشده و آموزه‌های لازم به دست نیامده‌است.

 از جمله ناگفته‌های مربوط به این جنبش، نقش ایالات و ولایات در آن است. در پژوهش‌ها و اسناد موجود، بیشترین تمرکز بر چند قطب مبارزه، از جمله تبریز، تهران‌و اصفهان است. 

مستند «سرپتی‌ها» که تازه‌ترین کار کیوان مهرگان است، می‌کوشد غبار از چهره جنبش مشروطیت در استان کرمانشاه بردارد و در این راه، یارمحمد کرمانشاهی را به عنوان چهره شاخص محلی و حتی ملی این جنبش مطرح نماید.

 او درباره انگیزه خود از ساختن این اثر می‌گوید: «هر مستندساز، اصولا، علاقمند است آثاری درباره وطن و خانه خود بسازد.

و برای من هم جذاب بود که درباره کرمانشاه فیلم بسازم. چندوقت پیش در کرمانشاه امر مبارزاتی مردم کرمانشاه در جنبش مشروطه مطرح شد.

مشروطیت، همیشه برای شخص خود من، یک سوال بزرگ بود.و برای من باعث تاسف بود که درباره حرکت مردم کرمانشاه در این مبارزه حق مطلب ادا نشده. بسیاری از نوشته‌ها در این خصوص، به افسانه شبیه هستند تا پژوهش تاریخی.»

مهرگان با ادای این کمبود و نارسایی در اسناد و مدارک، می‌پذیرد که قادر نبوده به صورتی کلاسیک نخست به پژوهش کافی و وافی اقدام کند و سپس کلید را بزند. می‌گوید: «کار را با بداهه شروع کردیم.

 سناریو هم‌زمان با ساخت اثر تکمیل می‌شد. حتی در مواردی به صورت کاملا تصادفی توانستیم برخی صحنه‌ها را جمع کنیم. مثلا ما علاقمند بودیم مستند را با نمایش عاقبت یارمحمد و با کلورآپ سنگ قبر او ببندیم ولی هرگز به ما اجازه ندادند ما از آن تصویر بگیریم.

با این‌حال، وقتی ویدئو کلیپ یک تورلیدر به دستمان رسید که از مزار یارمحمد تهیه شده‌بود، آن را غنیمت شمردیم و در انتهای فیلم گنجاندیم. چنین چیزی در برنامه نبود.»

جمع فرهیختگان!

مستند «سرپتی‌ها» از نوع پژوهشی‌و گفتارمحور است. در طول فیلم کسانی چون حاتم قادری، فیاض زاهد، امیر کشاورز، سعید لیلاز  و چند محقق کرمانشاهی در باره موضوع صحبت می‌کنند. 

و نکته جالب آن‌که در نشست گفت‌وشنید پس از فیلم هم فرهیختگان زیادی بودند که باعث شد جلسه بسیار غنی و پرباری از آب درآید. 

از میان این فرهیختگان، نام شریف تعدادی را می‌شناختیم: هارون یشایایی، محیط طباطبایی، فیاض زاهد، ارد زند، فخرالدین سیدی. حرف‌های مخاطبان، عموما بر محور تاریخ معاصر ایران و نکاتی که در مستند اشاره شده‌بود، می‌چرخید. یکی از مخاطبان به سابقه نه چندان خوش جنگ‌های ایران و روس اشاره کرد و تاثیر آن بر تفکر حاکم بر سردمداران قاجار پرداخت و تنظیم مواد درسی دارالفنون را متاثر از نگاه حاکمان آن دوره دانست که تنها کمبود کشور را در نداشتن ارتش نیرومند خلاصه می‌کردند.

 اشاعه این تفکر بدانجا کشید که از نظر مردم و حکومت «نمی‌شد با امکانات آن زمان، در برابر فناوری‌های جدید در میان ملل اروپایی و حتی روسیه، سری در میان سرها داشت. درهمین ارتباط‌است‌که عباس‌میرزا تمام تلاش خود را مصروف ساختن یک ارتش مدرن می‌کند. 

مستند سرپتی ها;چهارشنبه 11 مرداد ماه 1402

هرچند که همان به اصطلاح ارتش مدرن سبب افول نظامی ایران می‌شود چون با نفی ریشه‌ها و ابتکارهای بومی نظامی توام بود.» 

به باور این مخاطب، آن‌چه که در میان حکومتی‌ها مطرح بود نه درد مردم، بل چگونگی حکومت بر مردم بود. «مشیرالدوله، میرزا سپهسالار و امثال آن‌ها اعتقاد به مردم نداشتند. فقط می‌خواستند شاه با قانون حکومت کند. قانون ممکن بود ظالمانه هم باشد. فقط می‌خواستند تکلیف‌شان با شاه و حکومت روشن باشد.

 این‌ها اصلاح‌گران حکومت بودند نه اصلاح‌گران مردم.» در ادامه این بحث‌ها یکی دیگر از مخاطبان به این نکته اشاره می‌کند که «بالاخره، وقتی مردم به ستوه می‌آیند، دنبال منجی می‌گردند و ظهور باب هم در همین متن اتفاق می‌افتد و هیچ فرقی نمی‌داشت که محمدعلی باب این حرکت را اعلام کند یا هرکس دیگر. زمانش رسیده‌بود.» زمان جنبش مشروطه هم رسیده‌بود!

درد همسایگی!

یکی از مخاطبان با اشاره به متن حرکت نقل‌شده در مستند از جنبش مشروطه‌خواهی، به تاثیر همسایگی شهر و ولایت می‌پردازد: «مشهد از سویی با خانات و از سوی دیگر با افغانستان همسایه است.

 تبریز از طریق روسیه یا امپراطوری عثمانی با اروپا مرتبط است و بندر بوشهر بیشترین ارتباط را با جهان دارد و در دوره شکوه خود در قرن نوزده، سیزده کنسولگری و نمایندگی سیاسی خارجی در شهر وجود دارد. و کرمانشاه با امپراطوری عثمانی فقط.

 طبیعی است انتظار افکار آزادیخواهی از این امپراطوری نمی‌رود. از سوی دیگر، در آن زمان اولین انجمن‌های ایالتی و ولایتی در یزد و سپس در اصفهان و تبریز راه می‌افتد و در کرمانشاه خبری نیست. این‌ها همه در حرکت مردم موثرند.» 

در میان عموم مخاطبان این مستند، این وفاق وجود داشت که در هرحال مشروطیت یک انقلاب بود. تاثیرات خودش را هم داشت. مثلا، دارالفنون پس از مشروطه است که نقش واقعی پیدا می‌کند.

 از مشروطه به بعد است که مدرسه‌های بسیاری دایر می‌شوند، روزنامه‌ها منتشر می‌شوند. از جمله در کرمانشاه. در همین کرمانشاه است که دولت در تبعید مشروطه‌خواهان کارهایی انجام می‌دهد.

 بدین ترتیب در یک بازه زمانی تقریبا بیست‌ساله، از 1285 تا 1305 اتفاقات بسیار مهمی می‌افتد که عموما خصلت مدنی دارند تا سیاسی و نظامی. 

 

در همین دوره است که خیزش‌های متعددی در گوشه‌وکنار مملکت با رنگ و بوی اهداف زمین‌مانده جنبش مشروطه شکل می‌گیرد که تنوعی از اهداف و مشرب‌ها را دارند.

 از قیام جنگل تا قیام افسران خراسان و تتمه فعالیت یارمحمد در کرمانشاه و قیام لاهوتی در آذربایجان. در این دوره است شکل‌گیری احزاب و سازمان‌ها».

عامه غایب مردم

به کارگردان مستند این تذکر را می‌دهند که در اثرش نشانی از عامه مردم نیست. نخبگان و سیاستمداران هستند که تاریخ را می‌سازند یا نقل می‌کنند. ما خبری از زندگی و خواست مردم در دوره تاریخی مورد اشاره مستند نمی‌بینیم.

کارگردان، این نقد را می‌پذیرد و علت آن را جنس اسناد و داده‌هایی می‌داند که در دسترس بودند. او به این نکته هم اشاره می‌کند که حتی در پرسش از نخبگان این محدودیت را هم برای خود ترسیم کرده که فقط با کسانی گفتگو کند که اثر مکتوب و قابل استناد درباره کرمانشاه دارند.

 تلاش بر این است که از نقل افواه عمومی پرهیز شود. مردم در گوشه و کنار شهر حرف‌های بسیاری داشتند که بگویند ولی ضبط و نقل آن‌ها در مستند چندان منطقی نبود و نیست چون بیشتر «نظر» بودند تا سند.

کارگردان در پاسخ به نقد یکی از مخاطبان که در این مستند هیچ خانمی طرف گفتگو نبوده و حتی در میان توده مردم هم که مورد پرسش قرار گرفته‌اند تنها یک خانم وجود دارد، موکدا اشاره می‌کند که «در میان تمام پژوهش‌ها و آثار مکتوب درباره موضوع فیلم فقط یک مورد پایان‌نامه پیدا شده که نویسنده‌اش یک خانم است. 

او هم علی‌رغم اصرار کارگردان علاقمند به مصاحبه و گفتکو نشده‌است. حتی خانمی که به عنوان فرد عادی مورد پرسش قرر گرفته، با اکراه بسیار حاضر به گفتگو شد.» وقتی مخاطب توضیح کارگردان را می‌شنود، معتقد است که «پس این امر شاید نشانه توسعه‌نیافتگی آن جامعه باشد». البته، شاید.

مساله هنوز باقی است، چرا؟

یکی از مخاطبان که استاد تاریخ دانشگاه است، با اشاره به خواست‌های مشروطه، معتقد است «داستان مشروطه هم پیچیدگی‌های زیاد دارد هم آموزه‌های بزرگ.

 نتیجه آن‌که امروز ما بسیاری از مسائلی را داریم که قرار بود با مشروطیت حل شود. ما در مشروطیت دنبال چه بودیم؟ دلبستگی به عدالت، آرزومند پیشرفت، ارتقای فرهنگی و اعتلای اجتماعی و سربلندی میان دیگران.

 آیا امروز هم مسائلی غیر از این داریم؟ آموزه بزرگ مشروطیت آن است که از خود بپرسیم چرا این مسائل حل نمی‌شوند؟» 

مخاطب دیگری با اشاره به سابقه شهرهایی مثل سقز و کرمانشاه در تشکیل سرمایه ملی و ارتباط‌ منطقه‌ای و جهانی این شهرها، معتقد بود در کرمانشاه بایستی نطفه‌های نیرومند جنبش ملی و مشروطه‌خواهی وجود می‌داشت.

چرا روشنفکران و محققان بومی این دارایی تاریخی را کنکاش نکرده‌اند، جای تعجب دارد. به هرحال، کرمانشاه یکی از دروازه‌های ایران به جهان خارج بود.

 به‌خصوص به عتبات. و می‌دانیم در برهه‌ای از تاریخ، عتبات موطن تلاطمات فکری و سیاسی بود و بسیاری از حرکت‌های سیاسی و اجتماعی در داخل کشور از جمله در اصفهان و تهران با هدایت علمای آن دیار بود. چرا کرمانشاه از این جریان بزرگ تاثیر نیرومندی نگرفته، برکسی معلوم نیست.

تدوین و قصه مردم!

یکی از مخاطبان معنقد است آن بخش از فیلم که با مردم کوچه‌وبازار صحبت می‌شود، می‌توانست نباشد. به باور او این چند دقیقه می‌توانست در خدمت ارائه اسناد مفیدتر تاریخی باشد. این مطلب را مخاطبی دیگر به زبانی دیگر بیان می‌کند. 

او معتقد است تدوین می‌توانست بریده‌تر و تقطیع‌شده‌تر باشد. و مثلا حرفی که اززبان یکی گفته می‌شود، لزومی ندارد از زبان یکی دیگر بیان شود. کارگردان با فروتنی خاص خود ضمن پذیرفتن این‌که شاید بشود آن تکه‌هارا بازبینی کرد، بر این نکته پای می‌فشارد که آن سکانس حتما باید در فیلم باشد. 

فیلم می‌خواهد این موضوع مهم را برساند که داستان اجتماعی و تاریخی شهر فقط در میان نخبگان جریان دارد و مردم عادی هیچ اطلاعی از آن ندارند.

 فیلم می‌خواهد این شکاف بین مردم عادی و روشنفکران را نمایش دهد. در ادامه توضیح کارگردان، تدوینگر این توضیح را اضافه می‌کند که در تدوین یک مستند گفتگومحور، باید تکه‌تکه گفته‌ها را چنان با ظرافت به هم وصل کنیم که از ترکیب این تک جمله‌ها یک پاراگراف یا صفحه یک‌پارچه درست شود. در ادامه این بده‌بستان بین کارگردان و مخاطبان، یکی از حاضرین می‌گوید هر فیلمی که ساخته می‌شود، در نهایت، فیلم آن کارگردان است.

ما می‌توانیم از حاصل کار خوش‌مان بیاید یا نه، ولی نمی‌‌توانیم بگوییم فلان قسمتش را کم یا زیاد کند. در این فیلم ما شاهد این نیستیم که کرمانشاه یک جریان نیرومند فکری و مشروطه‌خواهی داشته‌باشد، ولی این امر بدان معنا نیست که مردم هم ضد مشروطه بودند.

کیوان مهرگان

نمونه‌های زیادی در شهرها داریم که مردم به زور حاکمیت در تظاهراتی شرکت کرده و شعارهایی داده‌اند که خلاف اعتقادات‌شان است. درهمین جنبش مشروطه حکومت به ضرب زور کلیمی‌ها را مجبور کردکه تظاهرات کنند و بر علیه مشروطه شعار دهند. 

و آنان برای این ‌که هم حرف حکومت را زمین نیندازند هم حرف خود را بزنند، شعار می‌دادند، «ما امت موسائیم، مطیع اسلامیم، از قول مسلمانان مشروطه نمی‌خواهیم!»

کیوان مهرگان مستندساز متفکری است. بسیار گزیده و با تانی کار می‌کند. مستند بلند «سیاوش در آتش» با محوریت «شجریان شدنِ شجریان» اثر این هنرمند است. مستند سرپتی‌ها سومین اثر او است هرچند کسی خبری‌از اثر دومش ندارد! سرپتی‌ها را برای ادای دین به‌وطن مادری‌ش ساخته. اومی‌خواهدغبار نشسته بر چهره تاریخ معاصر کرمانشاه را بردارد.

 

 

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx