مستند خلیج فارس

گزارش مستند خلیج فارس, گزارش مستند خلیج فارس, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

هفتاد و هفتمین شب فیلم/ 28 تیرماه 1402 خورشیدی

مستند خلیج فارس از ارد عطارپور، که در هفتاد و هفتمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان به نمایش درآمد، مستند محکمی است‌که با نمایش سند و مدرک کافی و مستدل بیننده را مجاب می‌کند این پهنه آبی از ازل تا کنون نام «خلیج فارس» داشته و با هو و هیاهو هم نمی‌توان واقعیت وجودی آن را کتمان کرد یا تغییر داد.

 فیلم در سال 1390 ساخته‌شده اما ایده و موضوع آن از سال‌ها قبل در ذهن و دلمشغولی کارگردان بوده. یکی‌از علت‌های موفقیت فیلم آن‌است که دغدغه خود کارگردان هم بوده که چنین موضوعی را تبدیل به یک اثر سینمایی کند. مخاطبان فیلم، با استناد به صحنه‌ها و پلان‌های فیلم مشاق هستند از زبان خود عطارپور هم بشنوند که چرا و چگونه نام جعلی بر این دریا گذاشته‌شد.

 به‌ویژه از این جهت که فیلم با سخنرانی ضد اسرائیلی جمال عبدالناصر شروع می‌شود که در آن تاکیددارد «از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس» آماده مبارزه با دشمن هستند. تاکید او بر کلمه خلیج فارس بسیار مهم بود. ولی بعدها دیدیم که این اعتقاد به اسم خلیج‌فارس ملعبه دست سیاسیون و نظامیان منطقه قرار گرفت و صحبت از خلیج عربی باب شد. 

«نخستین بار عبدالناصر در سال 1960 عنوان خلیج عربی را مطرح کرد. زمانی که با شاه ایران به دلیل مواضع ایران در قبال اسرائیل به تنش افتاده‌بود.

حتی صحبت عربی‌بودن خوزستان را پیش کشید و برخی موارد دیگر. دو سال بعد عبدالکریم قاسم این کار را کرد.

پادشاه بحرین هم که انگلیسی بود گفت دریای عرب هم می‌تواندباشد». این اطلاعات را ارد عطارپور بیان می‌کند. چنین برمی‌آید که استفاده از نام خلیج یا خلیج عربی برای خلیج فارس بی‌آن‌که پشتوانه تاریخی یا علمی داشته‌باشد، بیشتر با انگیزه سیاسی و منافع اقتصادی عجین است.

 در اسناد قابل استناد تاریخی به‌ندرت ممکن است سندی پیدا شود که از عنوان خلیج عربی استفاده شده‌باشد. حتی «در دوران پس از انقلاب در دوره جنگ ایران و عراق هم کسی در منطقه از این عنوان استفاده نمی‌کرد. اگر نمی‌خواستند از عنوان رسمی خلیج فارس استفاده کنند فقط خلیج می‌گفتند. ولی از سال 1992، سال اشغال کویت توسط عراق، استفاده از عنوان خلیج عربی در میان دولتمردان و سیاسیون منطقه شدت گرفت»

انگلیس و ابوموسی!

وقتی انگلستان در 1971 عزم خروج از منطقه خلیج فارس کرد و قرار شد پهنه بزرگ زیر سلطه آن تبدیل به کشور یا کشورهای مستقل شود. نخست مبنا را بر این گذاشته‌بود که دولت فدرال واحدی را جایگزین خود در جنوب خلیج فارس کند. «شاه ایران با قرارگرفتن قطر و بحرین در این نظام واحد مخالفت کرد. 

و این دو کشور به صورت مستقل پا به عرصه جهان گذاشتند. در همین دوره است که امارات متحده عربی به‌وجود می‌آید. در این تحولات است که دولت ایران با توافق منطقه‌ای، جزایر ابومسی و تنب بزرگ و کوچک را ازحاکم شارجه می‌گیرد.

گویاسیصد میلیون دلار هم به حاکم شارجه پرداخت می‌شود. در آن زمان در جنوب جزیره ابوموسی تعدادی از اهالی شارجه زندگی می‌کردند. الان هم هستند». عطارپور با نقل این گفته‌، به ریشه احتمالی تنش بین ایران و امارات عربی متحده هم اشاره دارد. 

هرچند در متن فیلم ما صحنه‌ای را می‌بینیم که نماینده دولت ایران در خاک جزیره ابوموسی ایستاده و منتظر آمدن هیئت شارجه به نزد او و دادن سند موافقت‌نامه است. درست مثل این‌که صاحب‌خانه منتظر مستاجر است. صحنه کاملا گویا و ساده است. 

«اما تنش از زمانی شروع شد که در سال 1992 تعدادی معلم مصری که برای تعلیم بچه‌های شارجه‌ای به جزیره آمدند، مرزبانان ایران جلو ورود آن‌ها به جزیره را گرفتند. تنشی که می‌توانست خیلی ساده از طریق سیاسی حل شود و معلم‌ها وارد جزیره شوند. امری که کاملا مسبوق به سابقه است».

جهان چه می‌گوید؟

واقعیت آن است که از نظر سازمان ملل و دولت‌های اروپایی نام این پهنه دریایی خلیج فارس است.

مستند خلیج فارس;چهارشنبه 28 تیر ماه 1402

سازمان ملل در سی‌چهل سال گذشته بیش از سه‌بار با صدور یک بیانیه رسمی این موضوع را اعلام و به دولت‌های عضو توصیه کرده که در مکاتبات و گفتمان رسمی خود حتما از عنوان خلیج فارس استفاده کنند. 

در عمل هم این خواست سازمان ملل اجرا می‌شود. به ویژه در اسناد و مدارک تجارت بین‌الملل. از نظر سازمان‌های بین‌المللی مرتبط با تجارت و اقتصاد، سندی که از نام رسمی استفاده نکند ملاک تصفیه نیست. 

مثلا راه‌نامه‌های دریایی که باید توسط سازمان جهانی حمل و نقل، پس از ورود کالا به گمرک مقصد و انجام تشرفات قانونی «تصفیه» شوند تا آن وسیله حمل دریایی مجددا بتواند قبول بار کند، اگر نام خلیج فارس به نام دیگری جعل شده‌باشد، امکان تصفیه ندارد و آن کشتی یا وسیله حمل امکان بارگیری مجدد ندارد. 

این‌ها جزو نظامات بین‌المللی است و عموما ربطی به مناقشات سیاسی ندارد.

وفور سند و مدرک!

ارد عطارپور اعلام می‌کند که این مستند چندبار در تلویزیون ایران نمایش داده‌شده و در خارج از کشور هم افراد و گروه‌های مختلف ایرانی و غیر ایرانی هریک به سلیقه خود عین آن یا تکه‌هایی از آن را در فضاهای رسانه‌ای خود منتشر کرده‌اند.

 اما آیا در این مستند تمام سندهای موجود شناخته و نمایش داده شده‌اند یا نه، عطارپور به نکته جالبی اشاره می‌کند. از جمله می‌گوید «پس از نمایش فیلم بسیاری‌ها تماس گرفتند و اسناد تازه‌ای را در اختیار گذاشتند یا آدرس دادند. ضمن آن‌که برخی اسناد را که شدیدا در جریان ساخت فیلم دنبال می‌کردیم متاسفانه پس از ساخت و نمایش فیلم توانستیم پیدا کنیم.

 از جمله یک قطعه ترانه عربی که با جمله معروف عبدالناصر ساخته شده‌بود: «از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس». بالاخره این ترانه را در لبنان یافتیم. پس از ساخته‌شدن فیلم البته. 

در میان اسناد، عکس پاسپورت امیر ابوظبی است که در دو جا نام خلیج فارس را دارد به عنوان نشانی محل زیست او.» می‌شود گفت درمورد نام خلیج فارس اصلا کمبود سند وجود ندارد. 

علاوه برآن دستور رسمی سازمان ملل است که ملت‌ها و دولت‌ها باید از این عنوان استفاده کنند. و تمام مساله درتنش‌های سیاسی منطقه و نوع ارتباط آن‌ها با ایران خلاصه می‌شود.

تنگه هرمز!

تنگه هرمز حدود پنجاه کیلومتر عرض دارد. از این عرض حدود ده کیلومتر آن چنان عمقی داردکه کشتی بزرگ بتواند رد شود. و این ده کیلومتر بین جزیره ابوموسی و تنب قرار دارد. 

به همین خاطر این تنگه و این جزایر اهمیت زیادی در امنیت تردد در خلیج فارس دارند. یکی از مخاطبان این نکته را توضیح می‌دهد و می‌گوید طبق قوانین بین‌المللی تا عمق کرانه حدود شش مایل از ساحل کشور را آب‌های سرزمینی آن کشور می‌نامند.

 یعنی در خلیج فارس و دریای عمان، از خط ساحل خشکی تا شش مایل آن‌طرف‌تر تحت نام آب‌های سرزمینی، در اختیار ایران است. و وقتی بین دو جزیره متعلق به ایران فقط ده کیلومتر فاصله است پس تمام آن پهنه متعلق به ایران است. این‌جا است که  حساسیت تنگه هرمز مشخص می‌شود.

امروز هم در جزیره ابوسی تعدادی شارجه‌ای زندگی می‌کنند و گلایه‌ هم ندارند. حدود پنج هزار ایرانی هم هستند که عموما به صیادی و ماهیگیری مشغول هستند یا در سازمان اداری آن‌جا کار می‌کنند.

 بنابراین در شرایط عادی سیاسی در منطقه، مساله جزایر ابومسی و تنب کوچک و بزرگ می‌تواند نباشد و مردم و دولت‌های محلی به نظامات جهانی احترام بگذارند.

یادی از سحاب!

در بخش‌هایی از مستند از موسسه کارتوگرافی سحاب صحبت می‌شود و در سکانسی، محمدرضا سحاب در مورد نام خلیج فارس در نقشه‌های باستانی صحبت می‌کند. 

این سکانس بهانه‌ای می‌شود برای یادآوری کوشش و تلاش این خانواده بزرگ در جمع‌آوری و انتشار نقشه‌های جغرافیایی. یکی از مخاطبان معتقد است گنجینه نقشه‌های تاریخی و باستانی موسسه سحاب وسیع‌تر و غنی‌تر از گنجینه موزه ملی یامرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران است.

 عباس سحاب، بزرگ خاندان فوت کرده و از دو فرزند او غلامرضا و محمدرضا، فقط محمدرضا در قید حیات است. به نقل از ارد عطارپور « این موسسه در انتشار نقشه‌های کشور شگرد خاصی داشت تا آن نقشه را برای مخاطب جذاب‌تر کند. 

مثلا در کنار نام فریمان در نقشه عکس  یک کله‌قند یا کنار نام اصفهان عکس سی و سه پل می‌گذاشت.

 عکس‌های یادآور آن شهر برای عموم مردم. موسسه کارتوگرافی سحاب، به روایتی، معتبرترین موسسه خصوصی جغرافیایی کشور است. کاملا خصوصی است و متاسفانه حمایتی از جانب نهادهای دولتی و عمومی دریافت نمی‌کند. 

محمدرضا سحاب می‌گفت زحمت نگهداری این همه عکس و نقشه را به خاطر پدر تحمل می‌کند. نه حتی علاقه شخصی.

موسسه سحاب، از جمله در ارتباط با خلیج فارس نقشه‌های بسیاری جمع‌آوری کرده که شایسته احترام اهالی پژوهش و تمام ایران‌دوستان است.»

اعتراض خودجوش!

وقتی رابطه بین ایران و مصر دوره جمال عبدالناصر به‌خاطر تمایل شاه ایران به‌عادی‌سازی روابط با اسرائیل تیره می‌شود، ایران‌و شخص‌شاه مورد حملات کلامی تندوتیز ناصر و برخی دیگر از سران عرب و فلسطین قرار می‌گیرد.

 دولت ایران هم او را فرعون مصر لقب می‌دهدو تنور بیانیه‌و اعتراض‌هاداغ می‌شود. در مصر مردمِ به اصطلاح خودجوش به خیابان‌ها می‌ریزند و طبق خواست عبدالناصر شاه ایران را نوکر آمریکا و خائن به آرمان فلسطین خطاب می‌کنند. 

در همان زمان مشاهده می‌کنیم که در تهران مردمی در یک مسجد جمع شده‌اند و به ناصر می‌توپند. لحن گفتار معترض حاکی است که از آن دسته به اصطلاح افراد خودجوش است که اصلا نمی‌داند موضوع سر چیست و در یک اعتراض حکومت‌ساخته شرکت کرده.

 کلمات و جملاتی که ادا می‌کند دقیقا کپی اعلامیه‌ رسمی‌است. زمانه عوض می‌شود و پس از انقلاب‌اسلامی ایران، انور سادات تحت مدیریت دولت آمریک با اسرائیل و مناخیم بگین به توافق می‌رسد و در کمپ‌دیوید پیمان آشتی باهم می‌نویسند. 

این بار نوبت ایرانی‌ها است که به خیابان بیایند و بر علیه انور سادات شعار دهند. آن‌طرف هم خودجوش‌های مصری شعارهای خودرا می‌دهند! روزگار غریبی است!

 

orodatarpour

ارزش‌های مستند

ممکن است تکه‌ای از این مستندرا کسی بپسندد یا نه. ممکن است تصور کنیم مستند می‌توانسته عمیق‌تر یا متنوع‌تر باشد.اما این حرف یکی از مخاطبان درست است که «این اثر با هر تعریفی، مهر کارگردان را دارد. مهم نیست به‌سفارش کی یا کدام‌سازمان ساخته‌شده‌.مهم آن‌است‌که مستندی‌است روان، محکم و یکدست که نشان می‌دهد کارگردان آن را نه صرفا به سفارش یک کارفرما بل به خواست خودش ساخته است و این نکته بسیار با ارزشی است».این فیلم به مخاطب می‌گوید این‌که نام یک خلیج را فارس بگذارند یا عربی، هیچ تغییری در مالکیت کشورها بر آب‌های سرزمینی‌شان نمی‌دهد، ولی از نظر فرهنگی فضا را برای تهاجم یا توطئه آماده می‌کند. به همین خاطر است که تاکید بر نام خلیج فارس این‌قدر مهم و حیاتی است. به همین خاطر ممنون از ارد عطارپور هستیم.

 

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx