مستند بلوط

گزارش مستندبلوط, گزارش مستند بلوط, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

هفتاد و چهارمین شب فیلم/ 7 تیرماه 1402 خورشیدی

دکتر مهرداد عربستانی، مولف کتاب «سِرِ سکون» (با همکاری صدف بیگلری) معتقداست «این‌که دکتر نادر افشار نادری انسان‌شناس مطرحی است، تردیدی نیست، اما به عنوان یک فیلم‌ساز برجسته هم حتما مورد بحث است.

گفته می‌شود او نخستین انسان- ‌شناس به مفهوم مدرن در ایران است. درباره او صحبت زیاد می‌شود. هم به‌خاطر انسان‌شناس بودنش و هم به خاطر نحوه مرگ دلخراشش. او وقتی فوت کرد، چیزی از خود نداشت.

خانه‌اش هم اجاره‌ای بود. این در حالی است که او تفکر نوینی در مردم‌شناسی و انسان‌شناسی در ایران راه انداخت. قبلا، مردم‌شناسی در ثبت و ضبط روستا، فولکلور، آداب و رسوم خلاصه می‌شد،ولی درفرهنگ مدرن به روندوچگونگی پرورش فرهنگی انسان می‌پردازند.

 تا قبل از تاسیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، پژوهش جامعه- ‌شناختی و انسان‌شناختی مدرن چندان رایج نبود.

تنها کسی که به روش علمی این پژوهش را انجام می‌داد دکتر نادر افشار نادری بود. او به طور خاص بر موضوع عشایر متمرکز بود.

آن‌هم نه برای دلسوزی یا مرثیه سرایی. بل برای شکافتن علل عقب نگه‌داشته شدن این بخش از جامعه ایرانی.

 از دید دکتر افشار نادری، عشایر، در حقیقت، جامعه‌ای ایستا و بی‌تحرک است و به همین خاطر از قطار پیشرفت‌های فرهنگی و فناورانه عقب می‌ماند.

از این جهت، افشار نادری، بانی و موسس انسان‌شناسی کاربردی است که فرهنگ را به صورت درونی پژوهش می‌کند و راه حل می‌دهد».

 در این مورد، یکی از مخاطبان به اتلاق عقب‌مانده به عشایر اعتراض دارد. از نظر او «این آدم‌ها که با چنین دقت و توجهی در چارچوب تقسیم کار دقیق و واقعی کار و زندگی می‌کنند و تمام مسائل خود را در درون خود حل و فصل می‌کنند، نمی‌توانند عقب‌مانده تلقی شوند». عربستانی توضیح می‌دهد از این جهت جامعه عشایر عقب مانده‌است که تمام وجوه زندگی و معاش آن بدون آموزش است.

 در این جامعه آموزش نقشی ندارد. او به یک نکته مهم دیگر اشاره دارد: «همه ما منتقد فرهنگ خودمان هستیم. تکیه کلام «ما ایرانی ‌ها . . .» نشانه همان انتقاد دائم از خودمان است. این، اصلا ایراد نیست. اگر کسی مرتب مجیز ما را بگوید، به احتمال زیاد از ما نیست و ما را نمی‌شناسد. کاری که دکتر افشار نادری می‌کند، نزدیکی از درون به عشایر است.

 او با نزدیک‌شدن کامل به عشایر و نشست و برخاست با آنان، شناخت درونی از عشایر پیدا می‌کند. او به دنبال پاسخ این پرسش است که چرا جامعه عشایر ایستا و ساکن مانده‌است»

پس از سخنان اولیه دکتر مهرداد عربستانی که درگفت و شنید پس از تماشای فیلم مستند «بلوط» در هفتادوچهارمین شب فیلم خانه اردیبهشت اودلاجان ایراد شد، فرهاد ورهرام سخن می‌گوید.

هرچه دارم از دکتر افشار نادری است!

«من هرچه دارم از دکتر نادر افشار نادری است. من عکاسی و فیلم‌برداری خواندم. ممکن بود کارمند تلویزیون بشوم یا عکاس و فیلم‌بردار عروسی و عزا.

naderifilm

ولی شانس داشتم که دکتر افشار نادری مرا خواست و از من خواست هفته‌ای چهار ساعت به بچه‌های دانشجو نحوه عکاسی و فیلم‌برداری درست را برای پروژه‌ها و پژوهش‌های‌شان رابیاموزم. اتاقی‌در اختیارم گذاشت. و من وارد جهان تازه‌ای شدم. در آن دوران محیط دانشکده علوم اجتماعی برای او تنگ شده‌بود. از سوی فرح پیشنهاد شد موسسه پژوهش‌های روستایی تشکیل شود. دکتر افشار نادری شد رئیس این موسسه.

این سازمان را در قالب یک ساختمان کهنه در فیشرآباد در اختیار او گذاشتند. در طول زمانی که افشار نادری مدیریت آن‌جا را داشت، ده مونوگرافی درست و درمان تهیه شد و دو فیلم هم ساخته‌شد که حتما جزو یادگارهای ماندگار دکترافشار نادری به شمار می‌روند.

یکی از دلایل موفقیت دکتر افشار نادری در سازمان‌ها و موسسه‌هایی که تحت مدیریتش بودند، این بود که او از آدم‌های بزرگ‌تر نمی‌ترسید. برای انجام پروژه و پژوهش دست هیچ‌کس را رد نمی‌کرد. بسیاری از اشخاصی که به دلیل باورهای چپ یا مارکسیستی از تمام نهادها و مکان‌ها طرد شده‌بودند در این موسسه و انجمن کار کردند.

 حتی امثال ویدا حاجبی. این در شرایطی بود که خود دکتر نادر افشار نادری اصلا فرد سیاسی نبود. وقتی جریان انقلاب هم راه افتاد، با علاقه آن را پیگیری می‌کرد و مرتب عکس و گزارش برای خودش تهیه می‌کرد. او در عین غیرسیاسی بودن، بسیاری از سیاسی‌ها را در موسسه به خدمت گرفت».

وقتی انقلاب شد،

«پس از انقلاب در میانه اتهام‌زدن‌های مستمر و رایج، دکتر نادر افشار نادری و موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی متهم به همکاری با دفتر فرح و طبعا مورد غضب قرار گرفت. بسیاری از فرهیختگان پشت سر دکتر افشار نادری ایستادند و از او دفاع کردند.

 کسانی مثل داریوش آشوری، سیروس پرهام و چنگیز پهلوان به رئیس دانشگاه نامه نوشتند و دست به دامن مهندس بازرگان شدند. ثمری نداشت. افشار نادری خانه‌نشین شد. کسی که مرتب و مستمر کار و پژوهش می‌کرد، تنها ماند و بدن تلاش و کوشش. و تکیده و لاغر شد.یک بار هم سکته می‌کند و البته آن را رد می‌کند.

 

دوستانش او را برای تمدد اعصاب به ساحل شمال می‌برند. و او در صندلی راحتی که در کنار دریا نشته‌بود، دوباره سکته می‌کند و از میان ما می‌رود.

روز نهم تیرماه 1358. به قول ورهرام «بر اثر سکته قلبی با مدینه فاضله‌اش وداع کرد و ایران یکی از شریف‌ترین، پاک‌ترین و با سوادترین فرزندان خود را از دست داد.» او براین باور است که او را «ما روشنفکرها و ایدئولوژی‌زدگان کشتیم نه حکومت. این همه کار و تولید علم کرد، سرآخر با اتهام‌های پوچ و بچگانه طرد شد و آب شد و رفت. ما هم مقصریم!»

زیبایی بلوط

یکی از مخاطبان، از فرصت استفاده می‌کند و به ارزش‌های زیبایی‌شناختی «بلوط» اشاره می‌کند. او معتقد است «دوستان به جوانب مردم‌شناختی مستند بلوط اشاره کردند، در حالی‌که نکات زیبایی‌شناختی اثر هم کم نیستند. کارگردان به روشی ساده و درست روایتی به دست می‌دهد از یک زندگی.

 افزون بر این، نگرشی فرایندنگر به آن داشته که توانسته دشواری زندگی این بخش از جامعه را بشکافد. دکتر افشار نادری، در قالب قصه بلوط زندگی یک جامعه را به تصویر کشیده. داستان تلخی بلوط را در ارتباط با تلخی زندگی مردم قرار داده که چگونه سیزیف‌وار تلاش می‌کنند معاش خود را تامین کنند.

کارگردان کلوزآپ و نماهای درشت خوبی از دست‌ها گرفته. نماهای دور هم زیبا هستند. نمی‌دانم مونتور این مستند کی بوده ولی بسیار ماهرانه توانسته رفت‌وبرگشت‌های مهمی را ثبت کند. از عروسی تا مزرعه از شیردوشی به دیگ غذا و امثال این‌ها. در مجموع، اثری که بیش از پنجاه سال از ساخته‌شدنش می‌گذرد، هنوز شاداب است».این شادابی را یکی دیگر از مخاطبان در نمایش زن‌ها در این مستند می‌بیند. او معتقد است کارگردان به درستی توانسته حق زنان را ادا کند.

 علاوه بر نشان دادن کار و تلاش زنان در تامین معاش جامعه، با ظرافت تمام تصاویری از رقص دامن زنان در جریان کوبیدن و آردکردن بلوط را به تصویر می‌کشد.

از سوی دیگر در این مستند شاهدیم‌که «زنان کارهای سنگینی هم دارند. به‌دوش‌کشیدن صندوق، کول‌کردن بره و گوساله، بچه و بقچه رختخواب و غیره. ضمن آن‌که مردان را زیاد نمی‌بینیم.

 عموما زنان هستند که دارند کار می‌کنند». ورهرام و دکتر مهرداد عربستانی به این ابهام مخاطب پاسخ می‌دهند. ورهرام اشاره می‌کند که در چنین جوامعی مردان معمولا در صحرا هستند و دام داری.

و دکتر عربستانی به این نکته اشاره دارد که این کارها در قالب تقسیم کار رایج در آن سال‌ها و در میان عشایر کاملا عادی و مرسوم بوده. امروز با تغییر روش زندگی و به خصوص در نزد شهرنشینان این رفتارها کمی عجیب به نظر می‌آید در حالی که در زمان خود کاملا عادی و بدون اعتراض عمل می‌شده‌است و کسی هم اعتراضی نداشت.

نهادساز و جریان‌ساز

یکی از مخاطبان که از انسان‌شناسان است، به وجه مهم دیگری از شخصیت دکتر افشار نادری اشاره دارد. او معتقد است «میراث دکتر نادر افشار نادری بسیار نهادین است. وقتی او نیست نقش و میراث نهادینه اش هم نیست. امروز کم‌اند کسانی که راه و روش دکتر افشار نادری را در حوزه مردم‌شناسی و انسان ‌شناسی پی بگیرند.

بیم آن می‌رود که میراث ادبی و علمی دکتر افشار نادری هم از بین برود. کسانی مثل دکتر افشار نادری نهادساز و جریان‌ساز بودند. نبود آن‌ها یک نوع اتقطاع به شمار می‌رود. متاسفانه آدم‌های با جنم مشابه این بزرگان نداریم. کسانی که در عین دانش‌مندی، نهادساز هم باشند».

مخاطب دیگری به خاطره خود از هم‌سفری با دکتر افشار نادری در ماموریت علمی به نایروبی کنیا یاد می‌کند و از وجنات و رفتارهای عالمانه و مدنی دکتر. او همراه دکتر نادر افشار نادری برای شرکت در یک کنفرانس علمی از طرف سازمان ملل رفته‌بود.

مخاطبی دیگر هم نقل می‌کند از دکتر کامران افشار نادری-معمار- که «دکتر افشار نادری کاریزما داشت. هنوز هم در محافل و مجالس وقتی من اسمم را می‌گویم، فورا می‌پرسند با دکتر نادر افشار نادری چه نسبتی داری؟ و وقتی می‌گویم بابای عمویم بود، بر احترامم افزوده می‌شود. هنوز همان کاریزما هست».

بلوط، صامت

فرهاد ورهرام علاقمند است یادآور شود که این مستند « فقط با موضوع بلوط است. نه درباره کوچ است، نه درباره زنان یا مردان عشایر. فقط درباره بلوط است». مخاطبی هم از روی ویژه‌نامه این نشست، نقلی از محمد تهامی‌نژاد می‌آورد « به‌نظر می‌رسد دکتر افشار نادری به این دلیل بلوط را موضوع مورد مطالعه قرار داده که می‌تواند از طریق آن فایده‌های یک سازمان اجتماعی را کاملا توضیح دهد. این سازمان اجتماعی (خانواده کهکیلویه) نهاد کوچکی است که برای بهره‌برداری از بلوط به وجود آمده‌است. این سازمان، نظام تقسیم کار را نیز سامان  بخشیده، در هر شرایط  خود را با طبیعت انطباق می‌دهد.

naderi

این سازمان با توجه به فرهنگ مادی‌اش و مجموعه اشیایی که از آن‌ها استفاده می‌کند، بهره‌گیری از حیوان و انسان برای شخم، مشک برای حمل آب، در مرحله گردآوری به سر می‌برد  و خط مشی رفتاری‌اش در تقسیم وظایف و همکاری گروهی دقیق و منظم است».

نادر افشار نادری متولد مشهد 1305 لیسانسیه فلسفه و علوم تربیتی از دانشگاه تهران (1337) و دارای گواهی‌نامه دکترا از دانشگاه پاریس (1964)، تأییدیه دکترا در ایران در سال 1343 و ورود به مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (به دعوت احسان نراقی) و تدریس در دانشکده علوم اجتماعی (1343)، رئیس گروه «تحقیقات عشایری» وابسته به «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی» دانشگاه تهران بود.

 فیلمبرداری مستند «بلوط»، «خرابه‌های دهدشت» و «مَشک»، همراه پژوهش انسان‌شناختی از  پائیز 46 تا بهار 47 به طول انجامید. دکتر افشار نادری با گروه «پژوهش ایران‌زمین» نیز همکاری داشت.

سال 1355در رأس مرکز پژوهش‌های دهقانی و روستایی ایران قرار‌گرفت که یک واحد فیلم‌سازی داشت. او چند فیلم ساخت و چند کتاب ارزشمند نوشت.

 

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx