سلام
با هر دید و نگاهی، در هر مشرب و مسلکی، یک رشته اصول هست که برای همه یکسان است و همه قبولش دارند. «پاکیزگی» یکی از این رشته اصول است. در تمام ادیان و مذاهب و در تمام کشورهای دنیا نمیتوان کسی را یافت که پاکیزگی را نفی کند و در مدح کثیفی و شلختگی بسراید. در سطوح مختلف و با سلیقههای مختلف، مردم در پاکیزگی محیط و مکان خود میکوشند. برخیاز این آداب و اصول حتی تبدیل به مناسک شهری وملی شدهاند مثل آداب «خانهتکانی» شب عید ایرانیان. بنابراین در لزوم پاکیزگی تردیدی نیست. سخن اینجا است که این نیاز و الزام را چگونه در محل و مکان عمومی خود جاری و ساری کنیم. با کمی سادهانگاری میپذیریم همه مردم ما در خانه خود بسیار نظیف و پاکیزه هستند. میپذیریم هیچیک از اهالی کشور ما داخل خانه و اتاقشان را کثیف نمیکنند. لباس تمیز میپوشند و آشغال رو زمین نمیریزند. ولی چرا شهر و محلهای با چنین آدمهای نظیف و تمیز، گاه پر از زباله است. چرا دم در خانه خودمانرا آبو جارونمیکنیم. چراوقتیچیزی توماشینمان میخوریم آشغال آنرا ازشیشه ماشین بهبیرون پرتمیکنیم. یاقوطی سیگارمان را توی کوچه میاندازیم. بگذریمکه اصلا چه بهترکه سیگار نکشیم. تازه اینها همه ماجرا نیستند. اصل پاکیزگی در نظافت محیط و خانه نیست. هست ولی نیست. خوب است انسان خانه و محله تمیزی داشتهباشد، ولی در تمیزترین محله عالم هم اگر روابط بین آدمها مودتآمیز و دوستانه نباشد آن محله تبدیل به جهنم میشود. عجیب نیست که در زبان عرب همسایه را مهمتر از خود خانه میدانند.
چرا که با همسایهها استکه زندگیوامنیت ما میچرخد. رابطه همسایگی از چندین و چند وجه قابل مطالعه است. همینکه صدای رفتوآمد همسایه شما را آزار میدهد یک مشکل به حساب میآید. همین که کودک همسایه همهاش میدود و سقف خانهتان را میلرزاند، یک مشکل دیگر است. اما عمیقتر از همه اینها نبود رابطه عاطفی و دوستانه، یا حداقل محترمانه، بین آدمها است که مشکل اصلی را به وجود میآورد. همه ما میتوانیم صدای کودک آپارتمان بغلی را تحمل کنیم اگر با آن خانواده رفاقت داشتهباشیم و کودک را چندین بار نوازش کردهباشیم. ما میتوانیم سبقت ماشین بغل دستی را تحمل کنیم و ناسزا نگوییم اگر ببینیم راننده آن آشنای ما است و صدها مثال از این دست. همینطور ما حتما میتوانیم خودمان را کنترل کنیم و زباله به کوچه نریزیم وقتی بدانیم در این کوچه دوستان ما زندگی میکنند و با همهشان رفیقیم. پاکیزگی اصلی رعایت اینگونه مسائل است. اگر این رابطهها درست شود، حتما دم در خانهمان را آبوجارو میکنیم که همسایه و دوستمان پا روی زباله نگذارد چون او را دوست خود میدانیم و محترم میشماریم. در مقیاس شهر و اداره و سرِ کار هم این مناسبات تعیینکننده هستند.