سلام

بعد از دهه‌ها، جهان دوباره به «توسعه محله‌ای» برگشته. جهان متوجه شده تقسیم مصنوعی شهر به «قطعات» شهری، معمولا بین چند خیابان، نمی‌تواند نشانه هویت باشد. و وقتی هویت نیست، پس نمی‌توان انتظار انسجام شهری و هم‌نوایی ملی داشت. ولی ساختار محله‌ای شهر این امکان را به وجود می‌آورد که اهالی همدیگر را بشناسند و وارد روابط همسایگی و هم‌جواری بشوند. حالا، پرسش این است: چه عوامل یا اموری ممکن است پیوند و هم‌گرایی محله‌ای را ایجاد و تقویت کند؟ به عبارت ساده «نقطه‌جوش‌های» یک محله کدامند؟ چند مورد را باهم مرور می‌کنیم. از ساده‌ترین تا عالی‌ترین.

ساده‌ترین عمل هم‌گرایی در محله پاکیزگی است. همین که در محله زباله نمی‌ریزیم، کیسه زباله را فقط در تانک زباله می‌اندازیم، نقطه شروع یک هم‌نوایی است. اگر در کنار این عمل، پیوسته سعی کنیم جلو منزل خود را تمیز نگه داریم و اگر لازم است، جارو کنیم، دیگه بهتر. اگر بعد از جارو نمی آب هم بپاشیم یعنی بیشترین احترام را به اهالی محله و عابران نشان داده‌ایم. این‌ها به نظر خیلی کوچک و ساده می‌آیند، ولی موثر هستند. اصولا زندگی با همین جزییات رنگ و جنس خود را پیدا می‌کند. حالا، کمی بالاتر برویم.اگر خانه‌ای داریم که کمی جادارتر و تاریخ‌دارتر است، بخشی از آن را به محله اختصاص دهیم. اشتباه نکنید نه اینکه بخشی از خانه را به کوچه بدهیم.نه اینکه بخشی از خانه را به کوچه بدهیم. نه. بیاییم یک یا دو اتاق آن را موزه خانوادگی کنیم. 

 

عکس و سند و اشیاء قدیمی یا حتی جدید جالب را به دیوار بیاویزیم یا روی میز بگذاریم و گاه اهالی محله را دعوت کنیم بیایند آن‌ها را ببینند. این کارها برای مردم جالب هستند. اهالی می‌آیند این اشیا یا عکس‌ها را می‌بینند و خاطراتی برای‌شان زنده می‌شود و باهم درباره آن‌ها گپ می‌زنند. همین گپ‌زدن ساده نطفه نخستین ارتباط دوستانه است. حالا یک گام جلوتر برویم. با همسایه‌ها توافق کنیم آن‌ها هم اگر سند و عکسی دارند بیاورند و موزه محله‌ای ما را تقویت کنند. قطع و یقین بدانیم این موزه محله‌ای اگر بگونه‌ای شکل بگیرد که مراجعه عمومی در طول روز آزاد باشد، تبدیل به یک کانون فرهنگی محله‌ای و موجب اعتلای ارزش‌های محله می‌شود. اعتلای ارزش‌های محله موجب افزایش اعتماد به نفس اهالی می‌شود. اهالی تعلق خاطر بیشتری به محله پیدا می‌کنند و قطعا در نگهداری از آن کوشاتر می‌شوند. در چنین وضعیتی نوعی حس نیرومند همسایگی شکل می‌گیرد که آن هم به‌نوبه خود سبب انسجام بیشتر روابط محله‌ای و هم‌یاری و هم‌کاری می‌شود.پس برای یکی‌شدن و رفاقت لازم نیست شق‌القمر کنیم. محله، در ذات خود این بستر را دارد. در آن بستر این نوع کارها نتایجی به بار می‌آورد که با چندین و چند برنامه دولتی و حکومتی به بار نمی‌آید. کافی است این جوهر و استعداد محله را بشناسیم و در آن مسیر حرکت کنیم. همین.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۳۰۲