سلام

همان‌گونه که هرفرد عاقل و دوراندیش در زندگی خود باید چشم‌انداز مشخصی برای آینده داشته‌باشد، در شهر و کشورهم حتما لازم است برای آینده چشم‌انداز داشت. معمولا در طراحی برنامه کلان شهری، افق ده تا بیست ساله در نظر گرفته می‌شود. هر طرح کلان شهری می‌خواهد بگوید در افق طرح، یعنی بعد از ده یا بیست سال، شهر چه شکلی خواهدبود. چه امکاناتی خواهدداشت و برای کدام طبقات و اقشار اجتماعی مناسب‌تر خواهدبود. این چشم‌انداز بر اساس یک رشته مطالعات در رابطه گذشته وحال شهر تعریف می‌شود. به عبارت دیگر، چشم‌انداز به معنای خواست و آرزوی ما نیست. حاصل و برایند وضع موجود و برنامه‌های متعدد و مستمری است که جامعه آینده را از این نقطه به آن نقطه می‌رساند. جالب است بدانیم که جشم‌انداز در حد یک پاراگراف است. چشم‌انداز یک مقاله یا یک کتاب نیست. بسیار موجز و خلاصه است. اجزای اصلی آن را چند موضوع مهم تشکیل می‌دهند. نخست این‌که آینده شهر را برای کدام طبقه و قشر اجتماعی طراحی کرده‌ایم. بنابراین، نخستین فراز یک بیانیه جشم‌انداز این است: «شهر در افق برنامه مکانی است متناسب با خواست‌ها و فرهنگ طبقه . . .». مثلا طبقه متوسط یا طبقه مرفه رو به بالا و امثال آن. باید معلوم شود تولیدات شهر و تفریح و تفرج آن برای کدام سطح از درآمد طراحی شده. باید معلوم شود اوقات فراغت مردم در افق طرح در حد کدام طبقه اجتماعی است.

پس از تعریف طبقه هدف برنامه، مهم‌ترین ویژگی اقتصادی شهر باید معلوم شود. مثلا آیا شهر در افق طرح شهری کشاورزی است؟ شهری صنعتی یا خدماتی است؟ تازه، اگر مثلا شهری کشاورزی است، آیا کشاورزی صنعتی یا کشاورزی سنتی؟ آیا کشاورزی زراعتی یا باغبانی؟ و همین‌طور در مورد صنعت و خدمات. پس از تعریف جنس اقتصادی شهر در افق طرح، به موضوع مهم فرهنگ عامه و غالب شهر در افق طرح باید اشاره شود. این تکه از چشم‌انداز، به خودی خود منتج از بند قبلی است. شهر کشاورزی از نظر فرهنگی با شهر بازرگانی یا صنعتی بسیار متفاوت است. در فرهنگ شهر کشاورزی، زمین وآسمان و بارش و بلای طبیعی نقش موثر دارند در حالی‌که در شهر صنعتی محور اصلی فعالیت خود انسان و درجه تکامل فناوری و پیشرفت مادی است. بنابراین نمی‌توان برای آینده شهر کشاورزی خصلت‌های جامعه صنعتی را در چشم‌انداز آورد. در ادبیات شهرسازی، «تفکر صنعتی» بسیار متفاوت‌تر از «تفکر بازار» است. تفکر صنعتی کاملا دو دوتا چهارتا است، ولی تفکر بازار مبتنی بر چانه‌زنی و واسطگی است. این دو باهم خیلی فرق دارند. . . . .

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۰۶

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx