سلام

مهم‌ترین بخش یک مطالعه کلان شهری آن است که با اتکا به مطالعات پشتیبان و با تحلیل وضع موجود و جریان غالبِ حرکت شهر در آینده، بگوید: «به کجا می‌خواهیم برویم؟» یعنی حال که متوجه شدیم اگر هیچ دخالتی در روند فعلی امور شهر و یا محله نکنیم، مسیر حرکت و غابت آن چیست. باید این تحلیل را هم داشته ‌باشیم که آیا این آینده به‎اصطلاح محتوم مورد نظر و وفاق ما هست یا نه. اگر به این نتیجه رسیدیم که مسیر حرکت و مقصد آن باید تغییر کند، باید به این پرسش پاسخ دهیم که «پس به کجا برود؟» به عبارت دیگر نفی یک مسیر کافی نیست باید جایگزین و مسیر دوم تعریف شود. در بسیاری از امور، ما از روند آن راضی نیستیم و آینده را تاریک می‌بینیم ولی خودمان هم نمی‌دانیم مسیر درست‌تر کدام است و فقط غر می‌زنیم. این امر به‌خصوص در مورد شهر یا محله حساس‌تر و پیچیده‌تر است. مثال ساده‌ای می‌زنیم. در بسیاری از مصاحبه‌ها با اهالی محل، مردم پس از آن‌که از ناایمنی و یا از عدم پاکیزگی محله گلایه می‌کنند، در پاسخ به این‌که چه باید کرد، بیش و پیش از همه می‌گویند «فضای سبز درست کنیم!». بی آن‌که بدانند این فضا که ظاهرا سبز است، اگر در بستر و مناسبات درستی سبز نشود، تبدیل‌به مکان اجتماع افراد آسیب‌یافته محل می‌شود.

. این خواسته متوجه نیست که تا بدنه اجتماعی محله تامین نشود و سکونت و فعالیت متوازن در آن نباشد، هیچ‌یک از این اقدامات به ایمنی و پاکیزگی محیطی منجر نمی‌شود. پس وقتی به این پرسش رسیدیم‌که «به کجا می‌خواهیم برویم؟» بایدبه پاسخی بیندیشیم که منطبق بر بستر و زمینه است. در این صورت به دنبال آرزو و رویا نخواهیم‌بود و آینده را در قالب چشم‌انداز خواهیم‌دید. اما، این تمام مساله نیست. وقتی صحبت از آینده می‌شود، نباید راهبرد را با هدف و هدف را با سیاست اشتباه گرفت. نباید برنامه را به جای سیاست نشاند و سیاست را در حد برنامه نزول داد. مثال: در چشم‌انداز به این فراز می‌رسیم که «شهری می‌خواهیم مطلوب طبقه متوسط با تکیه بر. . .». نباید برای تحقق این چشم‌انداز بگوییم حمل و نقل عمومی را تقویت کنیم! چنین خواستی بسیارحقیر‌تر ازمقیاس چشم‌انداز است. ولی اگر بگوییم راهبردِ این چشم‌انداز آن‌است‌که عدالت‌اجتماعی برقرارشود، منطقی‌تر‌است. برای تحقق این راهبرد می‌شود «عدم تبعیض مدنی، جنسیتی، نژادی و قومی» را به عنوان هدف برشمرد و برای رسیدن به این هدف «مشارکت واقعی مردم در تحقق اهداف» را سیاست عمومی دانست. در راستای این سیاست عمومی است که مثلا تقویت سمن‌ها می‌تواند یکی از برنامه‌ها باشد. و . .

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۰۵

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx