سلام

در مرام و فلسفه زندگی بسیاری از مردم جهان، از جمله ایران، حال و امروز ملاک عمل است. به مردم توصیه می‌شود، فقط به فکر امروز باشند.  نه غصه گذشته را بخورند نه آرزوی فردای نامشخص را داشته‌باشند. شوربختانه، در این تشویق و توصیه به دوبیتی‌هایی از عمر خیام هم استناد می‌کنند. به باور ما، این همان درد و مشکل بزرگی است که ممکن است ما را به روزمرگی و بی‌برنامه‌گی بکشاند. باید بپذیریم فردا «آرزو» نیست. واقعیت است. آن‌قدر قضا و قدری نیستیم که بگوییم «فردا را که دیده» و با این حکم خیال خودمان را از برنامه‌ریزی برای آینده خلاص کنیم. خیلی‌ها به این گزاره و حکم اشاره می‌کنند که «دیروز، گذشته‌است، فردا هم نیامده‌است، پس فعلا امروز را دریاب». این نوع نگاه به زندگی اشتباه است. دیروز هرگز نگذشته‌است. با ما است. آثارش بر جان و تن ما باقی است. امروز ما حاصل دیروزِ ما است. و امروز هم برای فردا می‌کوشیم. با این مقدمه، علاقمندیم بر این نکته پای بفشاریم که تفکر «از این ستون به آن ستون فرجی است» که در بسیاری از جوانب مدیریت شهری حاکم است، ناشی از همان تفکر اشتباه است که امروز را منفصل از دیروز و فردا می‌بیند. ما باید فردا و فرداها را ببینیم و برای آن برنامه داشته‌باشیم. بخصوص در امورشهر وجامعه، هرگز نمی‌توان بدون نگاه و نگرانی از آینده، رستگار شد.

در جهان امروز، برخلاف حتی دو سه دهه پیش، برای تالیف برنامه کلان شهری، مثل طرح جامع یا طرح تفصیلی، شهرساز و برنامه‌ریز موظف است در پیشانی طرح و قبل از ارائه هرگونه پیشنهاد و راه‌حل، «بیانیه چشم‌انداز» را ارائه نماید.طرح کلان شهری باید بداند در انتهای دوره طرح کلان، شهر چه سیما و زیستی خواهدداشت. باید بدانیم که کجا قرار است برسیم و به آن‌جا چگونه باید برسیم. وسایل و ابزار لازم برای رسیدن به چشم‌انداز طرح کدام است. بنابراین، حداقل در امور شهر و جامعه نمی‌توان بدون نگرانی به آینده زندگی امروز را طی کرد. فاصله امروز و فردا، گاه فقط چند لحظه است. اما مسایل ممکن است کاملا تفاوت داشته‌باشد. االبته، نوشتن و ارائه «بیانیه چشم‌انداز» به همین سادگی نیست. چشم‌انداز به معنای آمال و آرزو نیست. در این‌جاست که دیگر نمی‌توان گفت «دیروز، گذشته است». دیروز به تمام امورات امروز تاثیر خواهدداشت. وقتی می‌توانیم بیانیه چشم‌انداز بنویسیم که پیش و بیش از همه به این سوال جواب دهیم که «در کجا قرار داریم» و این که در کجا قرار داریم، دقیقا به معنای آن است که «بر ما چه گذشته‌است که به این وضع رسیده‌ایم». پس دیروز هنوز زنده است و بر تمام شئونات زندگی ما فشار وارد می‌کند. در خصوص شهر، نادیده‌انگاشتن گذشته شهر یعنی زندگی برروی بیابان‌و بدون پشتوانه مدنی و اجتماعی. که هرگز چنین نمی‌توان بود. خلاصه کنیم: ما را گریزی از گذشته نیست و راهی جز اندیشیدن به فردا هم نداریم!

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۰۱

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx