سینمایی درخشش

گزارش مستند درخشش, گزارش مستند درخشش, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

هشتادوهفتمین شب فیلم/ 29 شهریورماه 1402 خورشیدی

مستند درخشش از نادر طریقت، مروری است بر نام و تصویر بازیگران سینمای ایران در بازه زمانی حدود پنجاه سال گذشته.

 از بازیگران مشهوری چون بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی و فردین تا ناصر تقوایی و رضا کیانیان وغیره. از پوری بنایی و پروین سلیمانی تا فریده صادقپور و فاطمه نظری. در نیمه اول مستند به اوج‌ها و درخشش‌ها می‌پردازد و سپس، کم‌کم، به درد و مصیبت هنرمندان می‌پردازد.

 در کل قصد دارد تصویری نسبتا کامل از جهان بازیگری و هنرپیشگی ایران به دست دهد.  به‌گفته کارگردان «تولید این فیلم حدود پنج سال طول کشیده. آن هم با ابزار و وسایلی که اصلا به قدرت و دقت امروز نبودند.»

 او درباره بعد از تولید هم حرف‌هایی می‌زند. این‌که علی رغم داشتن پروانه نمایش، سال‌ها با بی‌مهری مواجه بود و در محاق. 

تعریف می‌کند که « قرار بود فیلم را در کانادا نمایش دهیم. پا شدیم رفتیم آن‌جا، سالن گرفتیم، تبلیغات کردیم، به در مغازه‌های ایرانی‌ها رفتیم و ازهر روشی که در اختیار داشتیم برای دعوت مردم به دیدن مستند استفاده کردیم.

درست روز قبل از نمایش، مدیر سازمان سینمایی وقت کشور خودش زنگ زد و گفت فیلم را نشان ندهید. هرچه گفتیم پروانه نمایش و اجازه نمایش در کانادا را از سازمان خود شما گرفته‌ایم افاقه نکرد و فیلم را نشان ندادیم. شرمنده مردم شدیم»

مهمانان نشست
نمایش مستند درخشش میهمانانی ویژه هم داشت: هارون یشایایی، محمد متوسلانی، رضا کیانیان، جواد طوسی، ناصر سهرابی، سیمین فلاح، فخرالدین سیدی و چند هنرمند دیگر. 

جواد طوسی که اولین دیدارش از خانه اردیبهشت اودلاجان را تجربه می‌کرد، از این‌که چنین فضا و موقعیتی برای اهالی هنر و فرهنگ در چنین پهنه تاریخی تهران شکل گرفته، اظهار شعف و خوشحالی کرد.

 با باور او، چنین فضاها و مکان‌ها، در جامعه رخوت‌زده کنونی می‌توانند مبشر امید و شادابی حیات فرهنگی باشند. او درباره مستند درخشش هم نکاتی را مطرح نمود: «نادر طریقت در مستند خوب خود، نشان می‌دهد جامعه در حال گذار، منافاتی با فرهنگ انسانی و اخلاق ندارد.

 او سینمای ایران را در حوزه بازیگری، آسیب‌شناسی می‌کند. افراد سینما را در وجه ظاهری آن‌ها خلاصه نمی‌کند. بسیاری از کسانی که در زمان ساخت این مستند بودند و در این فیلم حرف زده‌اند، دیگر نیستند. ولی نظر و حرف‌شان توسط نادر طریقت ثبت وضبط شده.

 بدین ترتیب این مستند، بعدها به عنوان یک سند و منبع مطالعاتی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. باید ببینیم چرا سینمای پس از انقلاب نتوانست مثل سینمای پیش از انقلاب ستاره تولید کند. 

همین که رضا کیانیان می‌آید کتابی گفتگو محور درباره دو بازیگر مهم قبل از انقلاب می‌نویسد، نشان از این نیاز است. در بعد پژوهشی هم ما مشکل کمبود منابع داریم.

 هنوز بسیاری از زوایای سینمای ایران شناخته نیست. همین آقای متوسلانی که در این نشست در حضورش هستیم، در تعدادی از فیلم‌های معروف به «سه‌تایی‌ها» که در حوزه تفریح و کمدی بود، بازی و گاه کارگردانی کرده، ولی بعد از این‌که سفره خود را از آن گروه و آن نوع سینما جدا می‌کند، فیلم «سازش»را می‌سازد و سپس با فیلم «جستجوگر» را. حیات فرهنگی را تداوم می‌بخشد. این‌ها کجا ثبت شده‌اند و یک محقق یا علاقمند کجا باید برود؟»

زبان سینما

جواد طوسی و برخی دیگر از مهمانان، علاقمندند به نادر طریقت پیشنهاد کننداگر قرارباشد «درخشش دو» ساخته شود، باید تلاش شود محتوای اثر با زبان و لحن سینمایی بیان شود.

 در این مستند شاهد بیان مطالباتی از سوی هنرمندان هستیم. درخواست‌هایی که گاه در حد اولیه‌ترین نیازهای معیشتی یا درمانی است. شاهد هستیم که نماینده خانه سینما، به زبان بی‌زبانی می‌پذیرد که کار چندانی برای رفاه و آینده اعضای خود نمی‌کند. 

مستند درخشش چهارشنبه 12مهرماه ۱۴۰۲

اعلام می‌کند در ابتدا برنامه‌شان در حد استاندارد عالی تنظیم شده‌بود ولی فعلا در حد استاندارد معیشتی نزول کرده. 

برخی مخاطبان اثر با اشاره به چنین مواردی، به کارگردان توصیه می‌کنند کاش مطالبات‌را به‌سمت دولت و نهادهای کشور می‌چرخاند. هرچند مستندساز موظف نیست مسیر نقل واقعیت را به سمت تفکرات خود هدایت کند ولی شاید اگر به جای انعکاس مفصل مطالبه از خانه سینما و اراپه پاسخ او را به سمت پرسش از هنرمندان درباره درخواست و مطالبه‌شلن از دولت و حکومت می‌برد، نتیجه بهتری حاصل می‌شد.

در همه موارد، مخاطبان معتقدند که زبان مستند با زبان سینما فاصله دارد هرچند اندک. از جمله به این نکته اشاره می‌کنند که این اثر چند سکانس پایان‌بندی داشت و بیننده انتظار پایان اثر را داشت ولی چنین نمی‌شد. با این‌حال یکی از مخاطبان به سکانس زیبایی که در اواخر مستند بود اشاره می‌کند. به تصاویر واکر پروین سلیمانی و عصای هنرمندان سالخورده‌ای که بر زمین می‌کوبند. تصاویری زیبا که با صدای عصا و واکر بر زمین خشک و خشن، سکانسی سینمایی ساخته‌است که قابل تقدیر است. سکانس‌های زیبای دیگری هم درمستند هست.

سینمای بالنده

هارون یشایایی معتقد است « سینمای ایران صدسال عمر دارد. در تمام این صدسال، با تمام فراز و فرودها، این سینما دوام آورده و بالیده. در هیچ کشور منطقه خودمان چنین سینمایی که هویت داشته‌باشد نداریم. نه در مصر و لبنان و نه در چین و هندوستان. البته که نباید سینمای ایران را با سینمای آمریکا مقایسه کرد، و باید سینمای ایران را با خودش سنجید نه با دیگران.

 همان‌گونه که شعر بخشی از هویت ایران است، اکنون سینمای ایران هم بخشی از هویت فرهنگی ایران است. توانسته حرفی برای گفتن داشته‌باشد. بنابراین لزومی برای افسوس خوردن در سینمای ایران نیست. ولی باید آن را نقد کنیم و بکوشیم هر روز بهتر از گذشته بسازیم. سینمای ایران کمبود ندارد».

استعدادهای نهفته

محمد متوسلانی، با تایید حرف‌های یشایایی، معتقد است «اگر از سینمای ایران انتقاد می‌کنیم به درخشش آن در جهان و هویت آن نیست. معتقدیم این سینما استعداد وپتانسیل‌های بسیار دارد که شکفته نمی‌شود. افسوس برای این است که چرا در برابر این سینما این همه سد و مانع وجود دارد. چرا هنرمند برای بیان حرف ‌و اثرش آزاد نیست.

 

حتما اگر چنین سدهایی در برابر هنرمند نباشد، سینما پروبال می‌گیرد. آزادی نعمت بزرگی برای شکوفایی خلاقیت‌ها است.»

 موضوعی که ازطرف متوسلانی مطرح می‌شود بحث مورد علاقه مخاطبان است. این‌که یک هنرمند چگونه می‌تواند حرف خودرا در شرایطی که آزادی کامل ندارد بیان کند و از سد و مانع عبور کند. 

یکی از مخاطبان به فیلمسازی از مجارستان اشاره می‌کند که وقتی پس از فروپاشی نظام متمرکز آن به فرانسه رفته‌بود در برابر پرسش خبرنگار که در آن جو و فضای بسته چگونه توانسته آثاری عموما سیاسی خلق کند، پاسخ زیبایی دارد و می‌گوید «من هنرمندم. 

یعنی باید بتوانم در همه شرایط، فارغ از آزادی یا اختناق، حرفم را به مخاطب برسانم. فرق من هنرمند با آدم عادی در همین است»

هنر مستقل بازیگری

رضا کیانیان در همین مستند به عنوان یکی از طرف ‌های گفتگو حضور دارد، اولا از این‌که در فاصله آن روزها تا به امروز این‌قدر مو سفید کرده، شوخی می‌کند و «یادش بخیر»ی می‌گوید. 

اما، او به تعریفی که در خلال صحبت‌های برخی از هنرمندان درباره بازیگری سینما مطرح می‌شود، ایراد دارد. 

«بازیگری این نیست که هنرمند چنان در جلد و جان پرسوناژ برود که انگار خود آن آدم است که بازی می‌کند. مثلا اگر قرار است نقش یک معتاد را بازی ‌کند، قرار نیست برود مدتی با معتادان زندگی کند تا روش و منش آن‌ها را عینا در فیلم تکرار کند.

 این بازیگری نیست، تقلید است. پس هنر بازیگری کجا رفته؟ بازیگری به مهارت در تقلید روش و منش زندگی پرسوناژ نیست. بازیگر یک هنر دیگر هم دارد: بازیگری. به زعم من، بازیگری یک هنر مستقل است و باید با آن در این مقیاس برخورد شود.

 در بسیاری از نقدهای سینمایی پس از آن‌که به طور مفصل درباره تمام زوایای زبان و فرم فیلم حرف می‌زنند، در انتها هم به همین مختصر اکتفا می‌کنند که بازی فلان‌کس هم بد نبود. یا فلان بازی خوب نبود. این نوع برخورد با بازیگری کافی نیست. ستم است.

 بازیگری یک هنر است. و به همین خاطر آن را باید نقد کرد. تحلیل کرد. چرا در تمام دنیا دانشکده‌ها و مدارس بازیگری در سطوح مختلف وجود دارد؟ 

چون بازیگری یک هنر است و فنون خاص خود را دارد که باید آموخت.»

 رضا کیانیان در بخش دیگری از سخنانش به یک نکته مهم دیگر اشاره می‌کند: «اما یک نکته مهم را نباید فراموش کرد. همان‌گونه که علم در طول سال‌ها رشد و توسعه می‌یابد، هنر بازیگری هم در طول سال‌ها و نسل‌ها رشد می‌کند و تازه می‌شود، به همین خاطر، بازیگری سال‌های پیش از انقلاب با بازیگری امروز یکی نیست.»

 

یکدست و روان

مخاطبان فیلم معتقدند، درخشش فیلمی یکدست است که امضای سازنده‌اش را دارد. قرار نیست از او انتظار داشته‌باشیم چیزی را که ما می‌خواهیم بسازد. 

ضمن آن‌که، به گفته یکی از مخاطبان که در آن سال‌ها کارگردان‌را همراهی کرده، بسیاری از صحنه‌ها چنان تاثر انگیز بود که طریقت پشت دوربین اشک می‌ریخت.

 این موضوع‌را خودطریقت هم چنین تعریف می‌کند که در فیلم‌برداری از خانم نظری فیلم‌بردار تاب نیاورد و کار را ترک کرد و رفت و خود طریقت پشت دوربین ایستاد. به هرحال، فیلم درخشش بخشی از تاریخ سینما و فرهنگ ایران را به تصویر کشیده و از این نظر شایسته تقدیر است.

با این حال، یکی از مخاطبان به تصاویری که از خانه خانم نظری گرفته شده و شرح حالی که پسرش از ماجرای آوردن تن رنجور مادر از بیمارستان و گذاشتنش پشت در کوچه می‌دهد، معترض است و معتقد است این پسر همان اهانت و تحقیری را بر خانم نظری روا می‌دارد که بیمارستان میلاد کرده و تن رنجور او را پیچیده بر ملافه‌های بیمارستان جلو در خانه او رها می‌کند. به قول پسر خانم نظری، انگار زباله‌ای را دم در بگذارند. این سکانس مورد پسند تعدادی از مخاطبان نبود. و نقل چنین صحنه‌هایی، فی‌نفسه اهانت به این هنرمند است. اما کارگردان معتقد است که او فقط قصد داشته تصویر دقیقی از ظلمی که بر خانم نظری رفته، بدهد و هرگز تصور این‌که این تصویرها موجب وهن شود، در نظرش نبوده. در انتهای نشست، یکی از مخاطبان به جمله‌ای اشاره می‌کند که در مستند از زبان برخی هنرمندان بیان‌می‌شود.

نادر طریقت

این‌که«هنرپیشه کارش اجرای نقش است. خواه این نقش، خواه آن نقش دیگر». این مخاطب سوال می‌کند آیا هنرپیشه حاضر است هر نقشی را بازی کند؟ تفکر و سلیقه خود او چه می‌شود؟

به هرحال، فیلم زیبایی بودو نشست پرباری هم برگزار شد. نادر طریقت مژده داد که بزودی اثر تازه او با نام «ابرمرد سینمای ایران» که پرتره ناصر ملک‌مطیعی است در سینمای هنر و تجربه اکران خواهدشد. قرار است قبل از اکران عمومی پیش‌نمایش‌هایی برای گروه‌های کوچک مخاطبان اجرا شود که سهم خانه اردیبهشت اودلاجان هم محفوظ است. ناگفته نگذاریم که نادر طریقت بیش از ده مستند با موضوع  سینمای ایران ساخته. از جمله مستندی درباره سیاهی‌لشکرهای سینما. و نیز یک مستند کامل از تاریخچه و بقایای کل سینماهای پایتخت. قرار شد در آینده تعدادی از این مستندهارا باهم به تماشا بنشینیم.

 

 

2
0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx