سلام

چندسال پیش، در میان علمای شهرساز و جامعه‌شناس این ادعا طرح می‌شد که از حدود سال ۲۰۳۰ میلادی به بعد دولت‌ها دربه‌در دنبال تک‌تک افراد جامعه خواهندبود که بیایندو زیر تابوت دولت و حکومت را بگیرند. این نحله معتقد است که از آن سال‌ها به بعد، دموکراسی دیگر یک هدیه و موهبت از طرف حکومت‌ها نخواهدبود. جوامع انسانی به سمتی خواهدرفت که هیچ راهی به جز مشارکت تام و تمام مردم در اداره مملکت نخواهدبود. اینان یک جمله معرف داشتند که از آن سال‌ها به بعد هریک از آحاد جامعه یک تلویزیون سیار خواهدبود که دارد خبر و گزارش منتشر می‌کند. می‌گفتند به دوره‌ای خواهیم رسید که هیچ حکومتی توان اداره کشور بدون نظر و مشارکت عملی و واقعی مردم را نخواهدداشت. اینان معتقدند عصر «حکومت»ها تمام شده. نهادی به این نام دیگر بی‌معنا خواهدشد. تمام کسانی که روزی نقش حاکمیتی در جامعه داشتند، تبدیل به کسانی خواهندشد که نقش‌شان فقط و فقط خدماتی است. شاید باور داشتن این ادعا کمی سخت باشد ولی ظاهرا جهان به آن سمت در حرکت است. ممکن است جامعه‌ای زودتر و جامعه‌ای دیگر به آن موقعیت برسد، ولی به نظر می‌آید که گریزی نیست. این تحلیل و تفکر معتقد است در آن سال‌ها هیچ کشور یا شهری ملی یا غیرجانی نخواهدبود. شهر یا هست و جهانی است یا نیست. برای این‌که کشور یا شهر بتواند در آن جهان دوام آورد، باید چیزی برای ارائه به جهان داشته‌باشد. باید بتواند در یک بده‌بستان دو سر برد شرکت کند. وگرنه محکوم به زوال و نابودی است! خوب، اگر قرار است چنین شود، در لحظه حال، تکلیف و وظیفه تک‌تک ما چیست؟

اگر قرار است جهانی شویم و دوام آوریم، چه تمهیدی را باید برای آن روزها بیندیشیم؟ ظاهر به نظر می‌رسد نخستین وظیفه همه ماها آن است که تمرین کنیم و خودمان را برای آن دموکراسی بسیط و اجتناب‌ناپذیر آماده کنیم. قرار است تک‌تک ماها زیر تابوت حکومت را بگیریم و نقشی در مدیریت جامعه داشته‌باشیم. پس باید تمرین دموکراسی کنیم و بذیریم که «دموکراسی» همان «آزادی» نیست. آداب و اصولی دارد. بای یاد بگیریم که در دموکراسی اجتماعی و مدنی هرکدام از ماها وظایفی در برابر دیگران داریم. در این دموکراسی تنها وجه حضور ما «مطالبه» نیست، بلکه باید «فاعلیت» هم داشته‌باشیم. باید یاد بگیریم‌که در یک دموکراسی هریک از ماها باید استعداد و توان اداره  شهر یا محله خودد را دارد. باید به این باور برسیم که در جامعه مورد نظرمان، بستری آماده برای شکفتن استعداد ما فراهم است و ما باید فعال باشیم نه منفعل. در جهان آینده، مطالبه تبدیل به تلاش سنگین و نیرومند برای به‌دست‌آوردن آن چیزی می‌شود که دنبالش هستیم. در آن جهان انسان مغموم و مظلوم جایی ندارد. انسانِ آن جهان با اعتماد به نفس تمام، وارد بده‌بستان مدنی و اجتماعی می‌شود. همین.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۸۰

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx