مستند توران خانم

گزارش مستند توران خانم, گزارش مستند توران خانم, موسسه فرهنگی هنری اردیبهشت عودلاجان

هشتادوسومین شب فیلم/ 8 شهریورماه 1402 خورشیدی

مجموعه‌ای از مستندها تحت نام «کارستان» هست که توسط رخشان بنی‌اعتماد و مجتبی میرتهماسب ساخته شده‌اند. قرار اولیه این بود این مجموعه شامل حداقل بیست‌وشش اثر شود، ولی فعلا هفت اثر ساخته شده و بقیه هنوز سرنوشت مشخصی ندارند. 

مجتبی میرتهماسب با اشاره به داستان این مجموعه می‌گوید: «خانم فیروزه صابر که یکی از شاخص‌ترین فعالان جامعه مدنی است، نهادی را در سال 1384 راه انداخت به نام «بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان».

 ما با هم‌فکری این بنیاد، تصمیم گرفتیم سلسله مستندهایی با موضوع شخصیت‌ها و گروه‌هایی که در حوزه فعالیت خود کاری کارستان کرده‌اند بسازیم. در گام اول فهرستی از 250 کارآفرین (از دیدِ ما: ارزش‌آفرین) تهیه شد که با چارچوب اهداف ما سازگار بودند. 

با مطالعه دقیق‌تر، این فهرست کوچک‌تر شد و رسیدیم به صدوخرده‌ای و نهایتا به هفتاد چهره و شخصیت. برای تحقق پروژه، یک رشته الزام‌ها هم به این قاب و چارچوب افزودیم. مثل زنده‌بودن شخصیت مورد نظر، دردسترس‌بودن و امثال این‌ها. با این الزامات، فهرست کوچک‌تر شد و به عدد 26 رسیدیم.

تصور ما این بود که اگر بتوانیم هفت‌هشت تا از این تعداد را بسازیم، می‌توانیم انتظار داشته‌باشید که پروژه جنبه عام و ملی پیدا کرده و به‌خودی خود امکان حیات خواهدداشت.

 

ما نهایتا توانستیم شش مستند از این دست بسازیم و مستند توران‌خانم هم که قبل از این پروژه برنامه‌ریزی شده‌بود، پس از آماده‌شدن، به این شش تا اضافه شد. از سال 1392 که پژوهش‌ها شروع شد، تولید آثار هم کلید خورد. آثاری که حتما جزو مستندهای ماندگار خواهندبود. هم به خاطر موضوع هریک از آن‌ها هم به خاطر فرم ساخت و ارائه»
به سوی سینما
از میرتهماسب پرسیده می‌شودچگونه ردپاوتاثیر هنری و سینمایی رخشان بنی‌اعتماد و مجتبی میرتهماسب را می‌توان در این فیلم دید. تاثیری که آن را از یک اثر گزارشی تبدیل به فیلمی با ارزش‌های سینمایی کند.

جواب میرتهماسب آن است که «مساله ما همیشه سینما بوده. در این مجموعه موضوع کار ما آدم‌هایی با سبقه و ارزش کارآفرینی بودند. در شروع کار، زبان مشترکی نداشتیم. آن‌ها شاید علاقمند بودند جلو دوربین قرار بگیرند و از خود و خانواده‌شان حرف بزنند و موفقیت‌های خود را برشمارند. حتی به موردی برخوردیم که فرمت پرسش و پاسخ را از قبل آماده کرده‌بودند. 

طبیعی است که هدف و مسیر ما متفاوت از این نوع برخورد بود. ما این را نمی‌خواستیم. این‌ها سینما نبودند. همه تلاش ما این بود که از طریق این کارآفرینان به سینما نزدیک شویم. و تلاش خودمان را کردیم و تصور می‌کنم به هدف هم رسیدیم. همه این هفت فیلم حتما سینما هستند.»

چهار عنصر سینما

از دید میرتهماسب، چهار عنصر اصلی تشکیل‌دهنده سینما عبارتند از روایت، شخصیت، صدا، تصویر. اگر قرار است فیلم مستند در عین‌حال سینما هم باشد، باید این چهار عنصر را با تعریف سینمایی آن‌ها داشته ‌باشد.

 به‌اعتقاد میرتماسب «در مجموعه کارستان تلاش شد این عناصر درست در کنار هم قرار بگیرند. از آن‌جا که موضوع کار، چهره‌ای با زندگی مشخص بود، پس می‌توانست روایت اثر را تشکیل دهد. 

ما باید آن را دراماتیزه می‌کردیم. عنصر دوم هم تقریبا به صورت کامل از ابتدا بود. این چهره‌ها متفاوت از عموم مردم، تشخص و شخصیت مشخصی داشتند و ما باید این تشخص را تبدیل به شخصیت سینمایی کنیم. در خصوص دو عنصر دیگر هم که لزومی به گفتگو نیست. 

تیم ما در صدا و تصویر تبحر کافی داشت و زبان سینما را به‌خوبی می‌شناخت. نکته مهم در این آثار وابستگی شدید موضوع به واقعیت بود. قصه اثر کاملا و تماما واقعی بود. ما باید این واقعیت را با زبان سینما روایت می‌کردیم.

 به عبارت دیگر، نیازی به چیدن عناصر داستانی عجیب و غریب کنار هم برای خلق یک روایت نبود. داستان از اول وجود داشت و ما باید رنگ سینما به آن می‌دادیم و این کار را کردیم»

 
 

مستند توران خانم چهارشنبه 8 شهریور ماه ۱۴۰۲

اما، توران‌خانم

توران میرهادی، از تاثیرگذارترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران در حوزه تعلیم و تربیت کودکان است. او که روزها و داغ‌های سختی در زندگی داشته، نصیحت مادر را به جان خریده که «هر غم بزرگ را باید تبدیل به کاری بزرگ کرد». او غم از دست‌دادن همسر محبوب خود، سرگرد جعفر وکیلی را تبدیل به انرژی و فعالیت اجتماعی بزرگ کرد. 

با از دست دادن «فرهاد» مدرسه فرهاد را راه انداخت که در آن هرم سنتی آموزش رسمی را که مدیر در راس، معلم در میانه و دانش‌آموز در قاعده بود، برعکس کرد و کودک را در راس قرار داد.

 او در زمانی این تحول و باور و احترام به کودک را باب کرد که متاسفانه کودکان ما انسان‌های درجه‌دو به حساب می‌آمدند. او با این اعتقاد فرهنگ‌نامه کودک و نوجوان را راه انداخت که تا زمان مرگ خود چهارده جلد آن را منتشر کرد و دید. 

مستند توران‌خانم، اصولا با تمرکز بر این فرهنگ‌نامه پیش می‌رود. میرتهماسب علاقمنداست تاکید کند «هیچ فیلم و گزارشی از یک شخصیت یا رویداد نمی‌تواند مدعی شود که تمام وجوه زندگی آن شخصیت را به تصویر کشیده. غیرممکن است.

مهم‌ترین ویژگی و ارزش فیلم به پلان آن است نه کمی و زیادی اطلاعات طرح‌شده در آن. توران‌میرهادی خوشبختانه، تمام کارهای خود را مستند کرده و به صورت کتاب یا تصویر به‌یادگار گذاشته. 

بنابراین اگر قرار به شناخت خانم میرهادی و فعالیت‌هایش باشد، می‌توان به آن آثار مراجعه کرد. ولی وظیفه سینما این است‌که حال و هوای اطراف آن شخصیت را نشان دهد. به این خاطر ناگزیر هستیم از برخی حقایق عبور کنیم تا به موضوع اصلی اثر برسیم. هدف ما رسیدن به سینما است و این که بیننده را به شخصیت وصل کنیم. 

به شخصیتی که باید شناخته و فهمیده شود. امروز ما بر این باور هستیم اگر خود ما هم سال‌ها قبل با خانم میرهادی آشنا می‌شدیم احتمالا نحوه برخورد ما با بچه‌های خودمان‌و دیگران متفاوت می‌شد.


 به‌این دلیل تلاش کردیم شخصیت توران‌خانم را از خلال موضوع فرهنگ‌نامه چنان تصویر کنیم‌که این وظیفه احتماعی محقق شود. 

ادامه راه

فیلم پس از نمایش تکه کوچکی از مصاحبه توران میرهادی با یک خبرنگار قبل انقلاب و تصاویری از مدرسه‌ای که توران با بچه‌ها در آن‌جا هست، می‌رسد به زمان حال توران‌خانم. او را می‌بینیم که با عصایی در دست و کمک یک خانم، که مهم نیست همکار است یا خویش، به آرامی و تانی از پله‌ها بالا می‌آید. سه طبقه. 

در هر پاگرد مکث می‌کند و به پوسترهای روی دیوار نگاه می‌کند. با ملاحتی خاص می‌گوید خوب است در هر پاگرد کمی بایستیم و این پوسترها و اعلان‌ها را ببینیم! جالب است در تمام فیلم، چندبار او را می‌بینیم که از این پله‌ها یا پله‌های دیگر بالا می‌رود.

 انگار تمام زندگی این خانم ماندگار این است از پله‌ها بالا برود. نمادی از این‌که زندگی راه هموار و ساده‌ای نیست. باید کوشید، تلاش کرد و همیشه هم باید از این پله به آن پله بالا رفت. 

در برخی بالارفتن‌ها از پله او را می‌بینیم که پله‌ها را می‌شمارد. آرام و با طمانینه. یعنی اگر قرار است به هدف برسی باید از پله بالا بروی. این راه‌پله در دو صحنه به شخصیت‌بودن خود تاکید دارد، یکی در صحنه پایانی فیلم که توران خانم نیست و فوت کرده ولی همان پله‌ها را در تصویر داریم که دوربین از پایین تا بالا می‌آید. این‌بار پلکان نور روشن و گویایی دارد.

 انگار می‌گوید درست است که توران خانم نیست ولی راهش ادامه دارد. راهی روشن‌تر از قبل. اما در یک صحنه پس از سکانس جلسه اعضای شورای کتاب که یکی از اعضا از توران خانم می‌خواهد رضایت دهد برخی جاده‌های رسیدن به هدف را تغییر دهند بی آن‌که هدف عوض شود. در آن نشست توران میرهادی ظاهرا به‌اکراه به این طرح تن می‌دهد. 

پس از آن وقتی توران‌خانم می‌خواهد از پله‌ها بالا بیاید، او را از بالا و در شکاف بین پله‌های رفت و برگشت می‌بینیم. انگار آن طرح سبب شده توران خانم غمگین شود و در منگنه قرار بگیرد!

شخصیت ماندگار

میرتهماسب از روند کاربا توران میرهادی هم می‌گوید: «در ابتدا وقتی پیشنهاد تهیه مستند از زندگی او دادیم، استقبال نکرد. با این استدلال که عمرم را کرده‌ام و هرچه لازم بوده نوشته‌ام، ولی بعدها موافقت کرد.

و در تمام مراحل فیلم‌برداری بدون خستگی با تیم همراهی کرد و هرگز احساس نکردیم شاید فیلم به نقطه کور یا به بن‌بست برسد. جریان همان‌طور پیش رفت‌که می‌خواستیم. 

ضمن آن‌که یکی از جذابیت‌های مستند آن است که هرلحظه ممکن است اتفاقی بیفتد که اگر شکار نشود افسوس دارد.

ما شهریور 1391 به خانم میرهادی پیشنهادمان را دادیم و ایشان پس از مشورت با خانواده و همکارانش پذیرفت و پابه‌پا با تیم پیش آمد و کار را به سرانجام رساندیم.» میرتهماسب به یاری‌های دیگران هم اشاره می‌کند.

«علاوه بر عکس و فیلم‌هایی که خانم میرهادی در اختیار گذاشت، دیگران هم چنین کردند. مثلا فیلم‌های مدرسه فرهاد را خانواده ابتهاج که در آن مدرسه درس خوانده‌بودند در اختیار ما گذاشتند.» دیگرانی هم.

روایت اول‌شخص

از نگاه یکی از مخاطبان، شاید می‌شد توران‌خانم را از نگاه نتایج کارهای او یا از زبان دیگران شناخت نه از روایت خود او از خودش.

 این مخاطب به یک نکته ظریف اشاره دارد: «ظاهرا دو موضوع مهم در زندگی توران میرهادی از بقیه مسایل مهم‌تر بوده، یکی مدرسه فرهاد و دیگری فرهنگ‌نامه.

 ما ویژگی اصلی مدرسه فرهاد را از زبان خود خانم میرهادی می‌شنویم و متوجه می‌شویم که ایشان هرم آموزشی رسمی را برعکس کرده‌است. 

شاید بهتر این‌بود که این تغییر را یا از زبان دانش‌آموخته‌های آن‌جا می‌شنیدیم یا از اتفاقات و آموزه‌های خود مدرسه. ولی فقط از زبان خود میرهادی آن را متوجه می‌شویم».

قبل از این‌که خود میرتهماسب به این سخن مخاطب بپردازد، یکی دیگر از مخاطبان می‌گوید «این فیلم یک مستندپرتره است.

 برای بیننده این نکته جالب است که ببیند این شخصیت در زندگی شخصی و کاری خود چگونه است و چه مناسکی دارد.

یعنی خودِ خود توران‌خانم چگونه زندگی می‌کندو روزش را می‌گذراند.»

مجتبی میرتهماسب

 به باور بینندگان این اثر، کارگردانان توانسته‌اند پرتره تقریبا کاملی از توران میرهادی ارائه کنند. از داده‌های این مستند متوجه می‌شویم قصه زندگی توران میرهادی ‌و خانواده‌اش از لحاظ نقاط دراماتیک فراوان ظرفیت تبدیل‌شدن به یک مجموعه بلند تلویزیونی را دارد.

 پدرومادر او با باورهای خاص خود سرآغازاین مجموعه می‌تواند باشد. برگشت توران به میهن و ازدواجش با سرگرد جعفر وکیلی نقطه مهم دیگری‌از این قصه بلند است. قصه‌ای که با اعدام سرگرد پایان می‌یابد و فصل تازه‌ای در زندگی توران‌خانم باز می‌شود و سپس مرگ فرهاد و بعدها کاوه. 

همه و همه اجزای یک درام اجتماعی بزرگ‌را تشکیل می‌دهند. ضمن آن‌که فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان و فعالیت‌های شورای کتاب کودک مزه و ملات اجتماعی این زندگی است.درمستند توران‌خانم استعاره زیبایی وجوددارد: توران ‌خانم به همراه یکی از همکاران درکناری روی صندلی می‌نشینندو میزی بزرگ به جلو آن‌ها کشیده می‌شود: میز از توران شخصیت می‌یابد نه توران از میز!

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx