چهلوهفتمین شب فیلم/ ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ خورشیدی
به جرات میتوان گفت سینمای ایران در دهههای اخیر، با تمام بالاوپایینهایش، همچنان رو به جلو است و هر روز شاهد پدیده یا شخصیت نوظهوری در آن هستیم.
امروز فیلماولیها درسینمای ایران چندان هم کم از حرفهایهای فیلمچندمی ندارند. علیرغم دلخوریهایی که از زبان اهالی سینما میشنویم، این سینما راه خود را یافته و هر روز شکوفاتر از روزهای قبلش میشود.
در چهل و هفتمین شب فیلم «خانه اردیبهشت اودلاجان» فیلم سینمایی «پیتوک» را دیدیم. کاری از مجید صالحی. به نقل از کاوه ایمانی تدوینگر فیلم «او سالها دستیار کارگردان بوده و با بزرگان سینمای ایران کار کرده، از جمله با مسعود کیمیایی.خاکخورده سینما است. تلهفیلم ساخته، بازی کرده و کارهای دیگر.»
البته این را هم باید گفت او پسرعمویی دارد با همین نام مجیدصالحی که بازیگر است و گاه این دو باهم اشتباه گرفته میشوند.
کاوه ایمانی میگوید«فیلم پیتوک را صالحی یکتنه ساخت. بدون هیچ کمکی از جایی. با پول خصوصی ساختهشد. به همین خاطر از سال ۹۸ که فیلم کلید خورد، در چند نوبت توقفی داشت برای تهیه توش و توان برای ادامه کار».
با اینحال، ظاهرا همه عوامل فیلم از اینکه در ساختهشدن این فیلم نقشی داشتهاند راضی هستند. از جمله تدوینگر و بازیگر اصلی فیلم که در نشست پس از نمایش فیلم حضور داشتند.
احسان بذلی که نقش «علا» را در این فیلم بازی کرده، میگوید «من دوازده سال است که در کار بازیگری وسینما هستم، ولی این فیلم نقطه عطف کار من است چون نقش اصلی را دارم.
کار با صالحی لذتبخش بود. از من خواست صدایم را یک پرده پایین بیاورم تا با شخصیت علا سازگارتر شود. برای ایفای نقش علا تلاش کردم لحظه به لحطه زندگی اورا تجربه کنم. رفتم تو جلد او. وقتیدر قالب پرسوناژ زندگی میکنی، کار خوب از آب درمیآید و همین امر بسیار لذتبخش است»
نکاتی دیگر و جذاب
تدوینگر فیلم، کاوه ایمانی، به گفته خودش، بیش از صدتا کار در کارنامه دارد، ولی میگوید اگر ده تا از آنها را بخواهد دستچین کند، پیتوک در میان آنها خواهدبود.
اینفیلماز دید او «فیلمنامه خوبو محکمی دارد. کارمشترک دکتر نوری پرتو و صادق خوشحال. در ژانر «نوآر» استکه در ایران خیلیکم کار میشود و به همینخاطر چالشهای خاص خودش را دارد. به ویژه اگر بخواهی آن را «نوآر ایرانی» دربیاری.
قبل از کلیدخوردن فیلم، استوریبورد کاملی تنظیم شد و کارگردان تا آخر کار به آن وفادارماند». ایمانی دست روی نکته حساسی میگذارد: «چالش اصلی سینمای ایران، فیلمنامه است.
فیلمنامه نویسان بزرگی که داریم، مثل اصغر فرهادی و فرهاد توحیدی و چند تن دیگر، هرکدام سالی یکی دو تا اثر تولید میکنند که کفاف تمام آثار ساختهشده را نمیکند.
متاسفانه بسیاری از کارگردانهای ما علاقمند و مصر هستند فیلمنامه را خودشان بنویسند که به نظرم، در همه موارد، نمیتواند نتیجه خوبی بدهد.
فیلمنامهنویسی تخصص دیگری است. به همین خاطر است که در سینمای هالیوود و اروپا روی انتخاب فیلمنامهنویس حساسیت زیادی نشان میدهند. و نتیجه را میبینیم.
الان بسیاری از فیلمهای موفق جهانی هستند که بیش از دو تا دوونیم ساعت زمان فیلم است. در حالیکه در ایران در حد ۹۰ تا ۱۰۰ دقیقه فیلم را میبندند چون احساس میکنند ممکن است مخاطب خسته شود.
درحالیکه اگر فیلمنامه درست ومحکمی در دست باشد، راحت میتوان فیلم ۱۳۰ دقیقهای را جوری ساخت که مخاطلب از دیدنش نه تنها خسته نشود، بلکه لذت هم ببرد».
از دید او، فیلم پیتوک «هم میزانسن درستی دارد هم ریتم درون پلانش درست است. این فیلم را قرار بود بهرام دهقانی تدوین کند. در آخرین لحظه انصراف داد و من شانس این را یافتم که آن را تدوین کنم».
سکانسهای دم دستی برای حذف!
یکی از مخاطبان در خصوص ارجاعهای فیلم میپرسد و علاقمند است بداند در مرحله تدوین چه سکانسهایی حذف شدند.
ایمانی، ضمن آنکه پاسخ اینپرسش را به فیلمنامهنویس غایب جلسهمیگذارد، اما توضیح میدهد و میگوید «وقتی میخواهیم از طول زمان فیلم، به هردلیلی، کمکنیم، سکانسهایی را در مرحله اول حذف میکنیم که ارتباطی هستند. سکانسهای اطلاعاتی را نمیتوانیم به راحتی کنار بگذاریم.
در این فیلم هم با اجازه کارگردان مجبور شدیم سکانسهایی را کم کنیم. مثلا در سکانس حضور فروغ و مهام، سکانسی که فروغ قرصهای مهام را زیر لحاف قائم میکند، سکانس مفصلی بود که عموما روی صفحه تلویزیون دیده میشد. آن را کوتاه کردیم.
در مجموع، حدود بیست دقیقه از آخرین ویرایش فیلم را کم کردیم. برای خوشریتم شدن فیلم. این را هم بگویم در برخی موارد، فشار تهیهکننده است که دوست دارد فیلم در حد ۹۰دقیقه بسته شود. ولی ما این فشار را نداشتیم.»
نقش استاد
یکی از مخاطبان از احسان بذلی میپرسد چگونه توانسته راحت و بدون استرس در برابر بازیگرانی چون مهتاب کرامتی بازی کند در حالیکه تجربه زیادی در این سطح نداشته.
او به فیلم «چهارشنبه خون بهپاخواهدشد» اشاره میکند که بذلی در آن نقشی را بازی میکرد که در سطح نقشش در پیتوک نیست.
بذلی به دو نکته اشاره میکند. نخست آن که « پشت صحنه فیلم «چهارشنبه خون بهپا خواهد شد» خیلی پر بود.
آن فیلم را وقتی دانشجو بودم بازی کردم ولی به خاطر عوامل بسیار پروپیمان فیلم، تجربه بسیار خوبی برای من بود.
اما شاید آموزههای استاد مسعود کیمیایی نقش پررنگتری در این زمینه دارد. او همه هنرمندان و بازیگران بزرگ را مقابل ما قرار میداد و با تاکید میگفت هیچیک از شما چیزی کم از این بزرگان ندارید. همه پوست و خون دارید و حس دارید و قدرت بیان. اینان کار کردند، تلاش کردند، گاه شانس آوردند و شدند ستاره اول. چرا شما چنین نشوید.
استاد کیمیایی اعتماد به نفس خوبی به ما داد. ما در برابر ستارهها استرس نداریم. خودمان هستیم و راحت بازی میکنیم. نتیجهاش: پیتوک»
بچه متین جنوب شهری!
یکی از مخاطبان به کتکخوری علا در برابر مهام اشاره میکند و معتقد است «ضعف علا در برابر مهام در این صحنهها به نظر منطقی نمیآید. مهام خیلی راحت او را نقش بر زمین میکند».
قبل از اینکه بذلی به این پرسش پاسخ دهد یکیدیگر از مخاطبان نظرش را چنین بیان میکند «تصادفا، همین نکته یکیاز نقاط قوت شخصیتپردازی در فیلم است. مهام را انگلی که با رانت و دلهدزدی به اینجا رسیده و خودش زوری ندارد، نشان نمیدهد. فیلم میخواهد بگوید اگر تعدادی بزنبهادر در زیردست مهام هستند به این خاطر است که او خود رئیس بزنبهادرهاست و میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. کارگردان نخواسته شخصیتها را سیاه و سفید کند».
احسان بذلی توضیح بیشتری دارد: «درست استکه علا بچه جنوب شهر است، ولی لزوما جاهلو چاقوکش نیست. آدمیاست خسارتدیدهو رنجیده. خواهرشموردتجاوز قرار گرفته و آبرویش رفته.
او آن اعتمادبه نفس لازم را ندارد. از سوی دیگر پشتش نیز خالی است. توان تامین مخارج خانه را ندارد. سرکوفت عمویش را باید تحملکند. در برزخ روابط گیرکرده.
اگر شما در جایی مورد اهانت کسی قرار بگیرید و بخواهید مشتی بر صورتش بکوبید، اول باید ببینید جیبتان پر است که اگر کار به شکایت و دیه کشید، دست تو جیبتان بکنید و خودتانرا خلاص کنید یانه.
اگر جیبتان خالی است، ترجیح میدهید خشمتان را فرو دهیدو بگذرید. برای علا هم چنین روحیهای حاکم است. جیبش خالی است و باید خیلی احتیاط کند».
استخرِ جنجالی!
فیلم با استخر شروع میشود و با استخر هم تمام میشود و این شاید گویاترین ارجاع در فیلم است.
اما برخی مخاطبان به صحنه استخر آخر فیلم اعتراض دارند و آن را کمی کشدار و نالازم میدانند بهویژه نشان دادن مرگ قهرمان و ضدقهرمان در آب همان حوض. هم ازاین جهت که چه لزومی داشت آن دو مرگ را چنین گلدرشت نشان دهیم و هم از اینوجه که کشدار است و سخنرانی مهام زیادی است.
کاوه ایمانی، تدوینگر فیلم، به نحوی زیرجلدی این انتقاد را میپذیرد و اعلام میکند «برای انتهای فیلم سه گزینه وجود داشتکه نهایتا با نظر کارگردان این مورد را کارکردیم و بستیم.
در یکی از گزینهها درحد استرسیکه نشاناز رخدادی تیره دارد، صحنهها چیده میشد و خود کشت و کشتار نشان دادهنمیشد. مگر بهاشاره. ولی نهایتا گزینهای انتخاب شدکه دیدیم».
بذلی هم نظری مشابه دارد ولی اینکه ارجاع استخر در ابتدا و انتهای فیلم کارشده، راضی است و نقش کارگردان را در این خصوص برجسته میبیند».
حکومت فردی قهرمان!
یکی از مخاطبان با اشاره به تیتر یکی از رسانهها در نقد این فیلمکه صالحیرا «وامدار سینمای کیمیایی» قلمداد کرده، معتقد است سایه و پیرنگ تفکرات و تکنیک مسعود کیمیایی در این فیلم کاملا محسوس و روشن است.
حتی به نوعی، امروزیشده داستان قیصر است که مساله تجاوز به خواهر و خونخواهی و انتقام فردی مطرح میشود.
این مخاطب معتقد است همانطورکه در فیلمهای کیمیایی با جامعه فردمحور مواجهیم و هیچ نظام حقوقی و انتظامی را شاهد نیستیم، اینجا نیز ما با افرادی مواجهیم که انگار در جهان بدون نظامات اجتماعیوحقوقی زندگیمیکنند اینهمه اتفاقات عجیب و غریب در شهر میافتد ولی اصلا خبری از پلیس و حکومت نیست.
حتی دختری که ظاهرا قرار بوده با علا ازدواج کند و مظلومترین پرسوناژ این قصه است وقتی اینهمه کتکو شکنجه و چاقوکشیرا میبیند هم نه به پلیس خبر میدهد نه به دادگاهی مراجعه میکند. این همان فلسفه و مرام زندگی در فیلمهای کیمیایی از قیصر به اینسو است. چاقو از دست قهرمان نیفتاده و نمیافتد.
ایمانی و بذلی این وجه از نگاه فیلم را نفی نمیکنند و حرف یکی دیگر از مخاطبان را قبول دارند که این هم یک ژانر در سینما است و هر کارگردانی مجاز است در ژانر مورد علاقه خودش فیلم بسازد و باید به آن احترام گذاشت، صرف نظر از اینکه خوشمان آیدیا نه.
ضمن آنکه ژانر نوآر اصولا برتقابل قهرمان و ضدقهرمان تکیه دارد. و این نکته مهمی است.
سید مجید صالحی
سید مجید صالحی متولد سوم اسفند ۱۳۶۳ در تهران است. او که سابقه بازیگری هم دارد. در سال ۱۳۹۸ اولین فیلم سینمایی خودش پیتوک را جلوی دوربین برد که بعد از سه سال، تیرماه امسال (۱۴۰۱) روی پرده رفت.
او در تدارک فیلم دیگری است که فیلمنامهاش را دکتر نوری پرتو و صادق خوشحال نوشتهاند که سابقه همکاری با صالحی در پیتوک را دارند. او خود را وامدار مسعود کیمیایی میداند و با تاکید میگوید به ساخت فیلم در ژانر نوآر ادامه خواهدداد.
خبردیگر آنکه تدارک تولید یک مجموعه تلویزیونی را هم داد که قصهاش در سالهای سی خورشیدی اتفاق میافتد.
با بهترین آرزوها برای او.
[…] گزارش نشست مستند […]
درود بر شما، خسته نباشید، بنده داریوش مس فروشان هستم، فیلم نامه نویس، ۹ سریال، ۲۰ سینمائی و تله، ۱۰ فیلم کوتاه دارم، دو کارگرانی فیلم کوتاه، پنج نویسندگی، سه بازیگری.
خواستم بدونم امکان ارسال طرح به موسسه شما وجود داره؟ از چه راهی؟ سپاس گذارم