دیدن بندر بوشهر و گشتن در محوطه باستانی بندر سیراف، قاعدتا، باید آرزوی تکتک ما ایرانیها باشد. ویژگیهای این دو بندر چنان است که بتوانیم بگوییم در ایران مشابه و نظیر ندارند. اگر به این دو جاذبه بزرگ، رفتن به زیارت کوه نمک جاشک و مزهکردن آب شور و پرنمک آبشار نمک را بیفزاییم، میتوان تابلو را کامل کرد. ولی چنین نیست. سفر ما به بوشهر سه شب و چهار روز بود و این اصلا کافی نیست. همه این مدت را هم اگر فقط در بوشهر میماندیم باز هم کم بود. با این حال، جرعهای نوشیدیم و تشنگی را بیشتر احساس کردیم.
در این سفر کوتاه، توانستیم این مکانها را ببینیم:
در بوشهر:
دانشکده معماری و شهرسازی بوشهر و گپی با دانشجویان دو دهه پیش و استادان امروزی آن، عمارت سبزآباد و موزه منطقهای خلیج فارس، عمارت فاخر و زیبای ملک، ساحل لیان، یادمان شعر و حماسه و خواندن شعری بر مزار منوچهر آتشی، خانه دهدشتی، بنیاد بوشهرشناسی، کنسولگری انگلیس، خانه بیلیارد، موزه تجارت، خانه کمندی و . .
در برازجان:
کاروانسرای مشیرالملک و زندان و تبعیدگاه معروف و مخوف آن، سایت باستانی چرخاب
در سیراف:
محوطه خانههای اعیانی، مسجد جامع، موزه سیراف و پایگاه میرث فرهنگی، قلعه نصوری، دره لیر، ساحل سیراف و . . .
این را باید اضافه کنیم که این سفر اشتیاق تکتک همسفران را برای سفرهای بعدی به استان بوشهر تحریک کرد، به ویژه آنکه در یکی از شبها شاهد شور و حرارت توام با رقص و آواز چندصدنفری مردم در خیابان و کوچه بوشهر را تجربه کردیم. رقص و شادی جوانان و پیرانی که از نقاط مختلف کشور به بوشهر آمدهبودند فستیوال موسیقی کوچه را تجربه کنند. اگر در برابر استیج و داخل عمارت حاج رئیس نشود، در کوچه که میشود! آنجا هنرمندان برنامه اجرا میکردند اینجا خود مردم! زیبا نیست؟