میدان در تصرف مردم!
«در سالهای پایانی ۱۳۲۰، میدان بهارستان صحنه تظاهرات مداوم مردم در حمایت از ملیشدن صنعت نفت است که با ملیشدن آن در اسفند ۱۳۲۹ میدان مکان نمایشی از شادمانی مردم میشود. با بالاگرفتن تظاهرات و درگیریهای میدان که به وقایع خونین ۲۳ تیر ۱۳۳۰ منتهی میشود، به دستور دکتر مصدق برگزاری هرگونه تظاهرات در میدان بهارستان ممنوع میشود و میدان فوزیه (امامحسین کنونی) به عنوان محل برگزاری تظاهرات معین میشود. این دستور سبب میشود تا در دو سال منتهی به سال ۱۳۳۲ میدان نسبتا آرام بماند، گرچه روزهای پایانی تیرماه ۱۳۳۱ وقایع ۳۰ تیر و بهخاک و خون کشیدهشدن مردم به دست قوای دولتی در میران بهارستان خاطرهای دیگر از میدان را در حافظه جمعی مردم و شهر رقم میزند. تظاهرات ماههای بعد در میدان با کودتای سال ۱۳۳۲ بیشتر در حمایت از دولت دکتر محمد مصدق است. قرارگیری دفاتر سیاسی، کارکردهای فرهنگی و تفریحی مستقرشده در میدان و خیابانهای اطراف آن نیز در این دوره حائز اهمیت است. کتابفروشیها بعد از تخریب بدنه غربی خیابان ناصرخسرو و کتابفروشیهای آن در سال ۱۳۱۸ (که برای ایجاد وزارتخانههای جدید در محل آن انجام میشود) در خیابان شاهآباد گسترش مییابد و تئاترها در خیابانهای شاهآباد و لالهزار مستقر میشوند. اماکن تفریحی نیز در میدان و خیابانهای اطراف آن گسترش مییابند. کافه لقانطه تا سالهای آخر دهه ۱۳۲۰ کماکان از مراکز تفریحی طبقات فرادست اجتماعی است. . . . با فروریزی دولت اول پهلوی و بازشدن فضای حیات سیاسی و اجتماعی، میدان محل تبلور آرمانهای حقطلبانه و آزادیخواهانه مردم میشود. محلی برای تظاهرات و تجمع. مکانی برای درخواست حقوق شهروندی و حق مشارکت در اداره جامعه و استیفای حقوق ملی ک گاه خود را به شکل تجمعهای آرام و گاه خشونتآمیز مینمایاند و گاهی در قالب ترور نمایانده میشود. . . شاهآباد که تا قبل از دوران رضاشاه، چنان که دیدیم، راه باریک متصلکننده سفارتخانهها به مجلس بود و در ساختوساز دوران رضاشاه مفصل بین لالهزار و فردوسی به عنوان مکانهای گردشگاهی اصلی تهران و عمارت مجلس میشود، بعد از سال ۱۳۲۰ با تاسیس تئاتر سعدی در آن مفصل سیاسی-تفریحی میگردد. طبعا وزنه حیات شهری در آن به سود تحولات و رویدادهای میدان بهارستان میچرخد.»
میدان بهارستان؛ تهرانپژوهی/۳؛ زهرا اهری، سید محسن حبیبی؛ دفتر پژوهشهای فرهنگی؛ چاپ اول؛ ۱۳۹۴؛ ص ۱۱۴
(وقتی قصههای شهر را میخوانیم و آن را میشناسیم، پرسهرنی در شهر لذتی دارد که بیحدومرز است.)