سلام
در شهرهای تاریخی ما، تجربه مهمی از مدارا و مودت وجود دارد. در شهرها و حتی محلههایی که از تنوع قومی یا مذهبی برخوردار بودند، جامعه مدنی رشد بیشتری داشتهاست.
اگر این تنوع در حوزه ملی و زبانی هم بود، درجه مدنیت شهر بسیار بالاتر و محسوستر میشد. مثلا، در یک سده پیش، در بندربوشهر علاوه بر فرق مختلف اسلامی، و علاوه بر تنوع سرزمینی و قومی، شاهد حضور محسوس و وسیع اتباع خارجی به عنوان بازرگان یا کارآفرین هستیم و آثار این تنوع را در سطوح مختلف مدنی شهر شاهدیم.
در این شهر، مدرسه سعادت در دهه قبل از مشروطیت تاسیس میشودو وسیعا مورد اقبال مردم قرار میگیرد، در حالیکه در بسیاری از شهرهای کشور تاسیس مدرسه با مقاومت و کارشکنیهای زیادی روبرو میشود.
میشودگفت وجود خردهفرهنگها در یک شهر یا محله نه تنها سبب چندپارگی آن نمیشود بلکه موجب انسجام بیشتر مردم و محله نیز میشود چون مردم، که هیچوقت و در هیچکجا، کدورتی باهم ندارند، یاد میگیرند و تجربه میکنند که همدیگر را تحمل کنند و بر طبل دوستی بکوبند تا بر دشمنی.
همیشه، در همهجا، عاملهای بیرونی سبب اختلاف بین مردم هستند. مردم عادی، ابتدا به ساکن، هرگز، خصومتی باهم ندارند. پس هرکجا که تنوع قومی یا مذهبی بوده و مردم امکان زندگی بدون تاثیر تبلیغیا تحریک بیرونی داشتهاند، روال زندگی بسیار راحت و سیال بوده. خواه در محله، خواه در شهر.
محله ما هم از این نعمت برخوردار بوده. در دوسه نسل پیشتر، در این محله طیفی از اقوام و مذاهب در کنار هم زندگی میکردند و در موارد زیادی در انجام کار خیر مسابقه میدادند.
در این محله، علاوه بر تنوع دینی و قومی، تنوع اجتماعی و طبقاتی نیز بوده. تاجر در کنار کارگر و دولتمرد در کنار رعیت زندگی میکردند. تا زمانیکه روال عادی زندگی جریان داشت و عوامل بیرونی سبب اختلال در زندگی مردم نبودند، اینجا هر روز شکوفاتر و غنیتر میشد.
تاریخ محله، متاسفانه روزهایی را هم بهخاطر دارد که با برخی اقدامات بیرونی این انسجام ازهم پاشیده. از جمله این اقدامات، که در ابتدا، احتمالا، به نیت خیر و صلاح محله طراحی شدهبودند، طرح یا نقشه به اصطلاح بازسازی محله است که در هفت دهه گذشته، گاه و بیگاه، سبب ویرانی و رکود در محله شده و همین رکود و ویرانی سبب کدورتهای اجتماعیوگسستهای مدنی گردیده.
شاید آنانی که بر طبل «نوسازی» محله میکوبیدند آگاه نبودند که رکود در زندگی مردم به بهانه یا مستمسک توسعه شهری، سبب رکود زندگی و کدورت بین اهالی میشوند. امروز آثار این نوع توسعههای نسنجیده و نابخردانه را در ویرانی محله و دلسردی اهالی میبینیم. وظیفه همه ماها است که رشتههای گسسته را ترمیم کنیم و مودت و مدنیت محله را احیا کنیم. هنوز شعله عشق در دل مردم زندهاست.
نوشتهی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۹۲