وقوف و مکث در هشتی مسجد
«به دنبال عبور از درگاه مسجد وارد فضای هشتی میشویم. این فضا از جهات گوناگون با فضاها و مراحل پیشین متفاوت و متضاد است. فضاهای پیشین ما را به عبور و آمدن فرا میخواندند، این فضا به لحاظ شکل هندسی منتظم و مرکزی خود به وقوف و مکث میخواند. سقف گنبدی آن این خصوصیت فضایی را مضاعف مینماید و تاریکی نسبی داخل فضا به محض ورود و جداشدن از فضای روشن بیرون، تاکیدی دوباره بر مکث و تامل است. پیش از آن به دریافتی از فضای هشیتی ورودی برسیم، تاریکی هشتی در قبال فضای روشن بیرون، موجب وقفه در قدرت بینایی و مکث ادراک ما میشود و برای آنکه چشم با فضای هشتی آشنا و بینایی به طور کامل دعوت شود، لازم است تا درنگ و توقفی در آنجا نماییم. پس از مشاهده هشتی، مختصات هندسی فضای آن نیز ما را به وقوف میخواند. این بار اگر به پشت سر خویش، به درگاه نظر بیندازیم، به جهت شدت نور بیرون چیزی از آنچه بیرون مسجد میگذرد نمیبینیم. حال وقوف در هشتی مقارن وقوف در زمین عرفات است. عرفات مکان توبه است. و توبه از سویی پشتکردن به باطل و از جهتی بازگشت به سوی حق یعنی انابه است. حال توبه، خشوع و خضوع است. توبه اجابت نمیشود، مگر اینکه بنده اقرار بر احاطه ظلمت معاصی برخود نماید. این اقرار به دنبال مشاهده احاطه ظلمت محقق میشود و این مشاهده در پی زوال واقعیات دنیوی. در این ظلمت عصیان است که برق خوف و خشیت درخشیدن گرفته و بنده از تراکم ظلمت گناهان خویش به وحشت افتاده و حال اضطرار و توبه برای او پیدا میشود. پس از پذیرش این توبه است که بنده توفیق وقوف در مشعرالحرام را مییابد»
«مسجد ایرانی، مکان معراج مومنین»؛ سیدمحمد بهشتی؛ انتشارات روزنه؛ چاپ اول؛ ۱۳۶۸؛ ص ۱۲۵