سلام

یکی از اهالی خوب محله، سخنی از «برنارد شاو» را یادآور شده که «هیچ کس ان قدر قوی نیست که بتواند بدون همسایه زندگی کند». و این جوهر و اساس مطلب مربوط به رابطه همسایگی است.

کلمه همسایه از دو قسمت تشکیل شده: هم، سایه. همسایه یعنی ارتباط بین دو فرد یا خانواده یا حتی محله که سایه مشترک دارند. یعنی سایه‌شان بر سر همدیگر است. یعنی چنان در هم تنیده هستند که سایه‌شان را نمی‌توان از هم جدا کرد. پس می‌توانیم بگوییم اهالی محله، سایه مشترک باهم دارند. سایه‌شان بر سر همدیگر است.

این همان دعای عرفی و دیرین ماست که اگر از کسی انتظار تفقد و مهر داشته‌باشیم، می‌گوییم «خداوند سایه‌تان را از سر ما کم نکند». این‌ها نشانه‌های مدنی‌و اجتماعی ما هستند. در طول تاریخ، ما هرگز تنهایی را برنگزیدیم. برخلاف تصور عوام، مردم ایران همیشه به خرد و زندگی جمعی بها داده و بزرگ‌ترین کارها را بصورت جمعی اداره و اجرایی کرده. ما هرگز فردگرا نبوده‌ایم.

ساز‌ه‌های تاریخی چون قنات، آب‌انبار وتکیه نشانه‌های‌زندگی جمعی ایرانیان‌هستند. بدون هم‌نوایی و همکاری بین مردم امکان نداشت بشود در زمین‌های مردم میل قنات را کندو آب را از چندکیلومتری آبادی از زیرزمین به مظهر آورد و آبادی را سیراب کرد. در طول حیات قنات هم ما هرگز خبر و نقلی از دعوا بر سر آب و سهم هریک از افراد نداریم. مردم در صلح و سلم و صفا از آب قنات استفاده می‌کردند و حیات روستا و آبادی را استمرار می‌بخشیدند. این مردمِ عزیز قدر «سایه»های همدیگر را می‌دانستند و ما هم امروز باید سایه هم را قدر بدانیم و متحد باشیم.

هیچ تردیدی نباید داشت که تنهایی، در همیشه تاریخ، آزارنده‌تر از هم‌نوایی است. در روزگاری نه چندان دور حتی خانه‌های ما در محله‌ها به هم وصل بودند تا در روز مبادا بتوانیم به داد هم برسیم.

این خصلت‌ها اصلا تاریخ ندارند. مال دیروز و امروز نیستند. کمک به هم‌نوع تابع زمان نیست. لذت از یاری همسایه هرگز منوط به زمان و ساعت خاصی نیست. دوست‌داشتن و عاشق‌شدن اصلا زمان و مکان نمی‌شناسد. این‌ها جوهر مدنیت و فرهنگ ما هستند.

البته اگر منصف باشیم، باید بگوییم این‌ها جوهر مدنیت بشری در تمام عالم خاکی هستند. اما امروز که موضوع قنات و آب‌انبار نیست چگونه می‌توانیم جوهر مدنیت خود را از دل تاریخ به صفحه روزگار معاصر بیاوریم؟ مدنیت که کهنه نمی‌شود. ترجمان امروز آن روابط در محله‌های امروز ما چه می‌تواند باشد؟ باید این رشته‌ها و پیوندها را بازشناسی و بارآفرینی کنیم.

ممکن است امروز شرکت در مجامع محله‌ای بتواند آن هم‌سایه‌گی را به‌وجود آورد. ممکن است کودکان ما حکم نخ تسبیح ارتباط خانواده‌ها با هم را داشته‌باشند. ممکن است باشگاه محله یا گروه‌های ورزشی و هنری محله بتوانند این فاصله را پر کنند. و شاید راه های دیگر. باید در پی دوستی دوید!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۸۷

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx