چه سرزمین بزرگی داشتیم ما!
«میگویند مجموعه بنا و تزیینات کاخ تخت جمشید ناخالصی دارد و تفکر اصیل ایرانی نیست. ما میخواهیم با ارائه مستندات بگوییم «هست!». در ترجمه کتیبههای بهدستآمده چنین میخوانیم: «چوب سدر را از کوه موسوم به جبل لبنان آوردهاند. مردم آشور آن را تا بابل آوردهاند و از بابل تا شوش. آن را کارینها و ایونیان حمل کردهاند. چوب یاکا از قندهار و از کرمان حمل شد. طلایی که در اینجا به کار رفته، از سارد و بلخ آوردهشده. سنگهای گرانبهای لاجورد و عقیق را که در اینجا به کار رفته، از سغد آوردهاند. نقره و مس که در اینجا به کار بردهاند، از مصر آوردهشده. آرایههایی که دیوارها را آراستهاند، از ایونیه آوردهشده. عاجی که بهکار رفته، از حبشه، هند و رخج حمل شده. ستونهای سنگی که در اینجا کار گذاشتهشده از شهری به نام آبیرادو در عیلام (خوزستان) آوردهشده. هنرمندانی که سنگ را حجاری کردهاند، ایونیان و ساردیان بودند. زرگرانی که طلا کار کردهاند، مادی و مصری بودند. کسانی که بر چوب ترصیع کردهاند، از مردم سارد و مصریان بودند. آنهایی که آجرهای مینایی ساختهاند، بابلی بودند. مردانی که دیوارها را آذین نمودهاند، مادی و مصری بودند» (از مجموعه تاریخ کمبریج. . .) اگر به مضمون کتیبهها با نگاهی از سر دریافت نوع فرآوردهها و کانیهای موجود در هر خطه از سرزمین ایران نگاهکنیم، گذشته از اینکه راههای مهمی که در آن زمان ساخته شدهبود از آن جمله راهی که از بابل به شوش و سپس به پارسهگرد و تخت جمشید منتهی میشده، و یا راه کاروانرویی که از بابل، اکباتان به باختر تا مرز هندوستان کشیدهشده، و یا راهی که از لیدی آغاز و پس از گذشتن از آسیای صغیر، تا بابل ادامه داشته را یادآوری میکند، حقایق زمینشناختی بزرگی آشکار میشود که کسامی که مدیریت نوشتاری آن را به عهده داشتهاند، با نوعی قدرتنمایی متواضعانه خود، آنها را در این کتیبه به ثبت رساندهاند. در پاراگراف دوم به سادگی توضیح داده شده که مردم چه سرزمینهایی، در چه فنآوریها و حرفههایی، سرآمد بودهاند. در کتاب تاریخ ایران از زمان باستان تا به امروز، چنین نقل شده که «در تخت جمشید، ۵۵ سنگتراش از مصر وارد شدهاند و یا ۳۱۳ کورتاش سوریهای در آنجا کار میکرده و حقوق میگرفتهاند» که در نهایت هیچکدام از اینها بیانگر مدیریت و صاحبنظر بودن آنها در طراحی و اجرا نبودهاست. به ویژه وقتی بدانیم سرپرستی کورتاشها در بیشتر موارد به عهده پارسیان یا ایرانیان دیگر بودهاست».
نگاهی نو به تخت جمشید؛ با تکیه بر اوستا ومراسم آیینیمذهبی؛ خوبچهر کشاورزی؛ انتشارات بهجت؛ چاپاول؛ ۱۳۹۳؛ ص۵۳
(نگاه تازه و جالبی است به تخت جمشید به مثابه تجسم کالبدی یک دوره و تفکر و باورهای حاکم بر جامعه در آن دوره)
