سلام
امروز، پرسشی کاملا روشن در برابر ما است: چگونه میتوانیم باهم باشیم. در خوشیها و غمها به هم پشتگرمی بدهیم و در رویدادهای اجتماعی پشتبهپشت هم قرار گیریم؟ چگونه میشود چنین بود؟
شاید پاسخ امیدوارکنندهای برای این پرسش پیدا نشود چون مردم، تکتک مسائل و مشکلات خود را دارند و انتظار چندان راحتی نیست که در چنین شرایطی از مردم بخواهیم منافع خودرا کنار بگذارندو به امور عمومی بپردازند! ولی این حرف درست است آیا؟ اگر کسی به امور عمومی بپردازد باید از منافع و علایق شخصی خود صرفنظر کند؟ قطعا نه. هرگز. متاسفانه در بین اغلب ماها این «دوگانهسازی منافع فردی و منافع جمعی» طرفداران زیاد دارد. در حالی که چنین نیست. منافع جمعی عین منافع شخصی و فردی است. اگر ما دور هم جمع شویم و امنیت کوچه و شهر را بالا ببریم، آیا، مغایر منافع شخصی تکتک ما است؟ اگر دور هم جمع شویم و برای بهبود آموزش بچههامان در دبستان محله راهحل پیدا کنیم و به مدیریت و کادر آموزشی یاری برسانیم، مخالف منافع شخصی و فردی است؟ همه این نوع امور و رفتارها، در عین حال که امور عمومی و مدنی هستند، دقیقا شخصی و فردی هم هستند. حتی میتوان دقیقتر و جدیتر هم گفت «هرکس که منافع شخصی خود را نشناسد، نمیتواند مدافع منافع جمع و عمومی باشد». بنابراین ما با جمعشدن و باهمبودن برای منافع تکتک خودمان تلاش میکنیم و منتی بر دیگران نیست. باید این تصور نادرست را از ذهن و زبان خود خارج کنیم که «هرکسی کار خودش، آتش به انبار خودش». امروز در هیچ نقطه این کره خاکی هیچکس نمیتواند به تنهایی گلیم خود را از آب بکشد. باهمبودن و فعالیتهای دستهجمعی نه یک تفریح، بلکه یک ضرورت گریزناپذیر است. از مشارکت در تامین هزینه نگهداری مجتمع مسکونی تا شرکت در شوراها و شورایاریها برای تامین خواستهای بزرگتر و بالاتر.
تا باهم نباشیم نمیتوانیم متولیان و مدیران شهر را به توجه بیشتر به محله و کوچه خود وادار کنیم. آنان نمیتوانند مخاطب تکتک ما باشند. ولی اگر نمایندگان واقعی ما به دیدار و مذاکره با آنها بروند، آنان نیز تن به این نیرو میدهند و گوششان شنوا برای حرفهای ما خواهدبود. برای مدیریت شهر، حتما، شنیدن مسائل به صورت مرتب و دستهبندیشده بسیار مطلوبتر است تا شنیدن حرفهای تکتک مردمکه عموما به گلایه و نقزدن شبیه است تا درخواستی منطقی و قابل اجرا.
شاید، مدرسهها و سالنهای موجود در محله بهترین جا برای دور هم نشینیها و گپوگفتهای محلهای باشد. مدرسهها به این دلیل مکان خوبی برای جمعشدنها است که مال بچههای اهالی هستند. مدرسه به اسم، مال دولت و حکومت است، در حقیقت، مال بچههای همین کوچه و محله است. آنجا دور هم جمع شویم و دوستی کنیم.
نوشتهی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۵۲