سلام

محله با حوصله و عشق، کم‌کم، می‌تواند جان تازه بگیرد و دوباره شان و منزلت خود را پیدا کند. نگفته معلوم است که برای این کار، عشق به زندگی، پایداری‌و حوصله کافی است. اما برای تداوم حوصله و پایداری در طرح و نقشه بازآفرینی محله، مقدمات و مخلفاتی هم لازم است. شما که در محله فعال هستید و می‌خواهید کاری بکنید، باید در این مسیر «سر ذوق بیایید». یعنی تو محله اتفاقاتی بیفتد و چیزهایی دیده‌شود که آدمی را به ذوق آورد. این اتفاقات چه می‌تواند باشد؟ در چه سطحی باید باشد؟ معلوم نیست. بسته به توقعات و سلایق فرد و کسی که به عشق اعتلای محله پاپیش گذاشته این اتفاقات می‌تواند رنگ و سطح متفاوتی داشته‌باشد. اما یک رشته نقاط مشترک برای این اتفاق‌ها می‌توان انتظار داشت. این‌که آدمی احساس کند محله مکنوناتی داردکه هرچه جلوتر می‌رویم جرقه‌هایی از آن بیرون می‌زند و کنجکاوی ما را برمی‌انگیزد. خوشبختانه تو محله‌های تاریخی از این اتفاق‌های شگفت زیاد است. با مثال‌هایی می‌توان این نشانه‌ها و جرقه‌ها را روشن‌تر بیان کرد.

شما ممکن است سال‌هایی را در محله هستید و ایده و برنامه‌ای هم دارید. در یک اتفاق ساده با یکی از اهالی قدیم محله آشنا می‌شوید و به خانه او می‌روید. تازه متوجه می‌شوید این‌جا نه یک خانه معمولی بلکه یک موزه محله‌ای است. مجموعه‌ای از اشیا و اسناد قدیمی که عموما مربوط به محله هستند. سندهایی که احتمالا جایی در موزه‌های رسمی ندارند و تنها در دل محله می‌توان پیدایشان کرد. در همین خانه متوجه می‌شوید که در گذشته‌ای نه چندان دور، محله به وجود لوطی نام‌آوری مباهات می‌کرد که زورخانه محله را یک تنه می‌چرخاند و پهلوان تربیت می‌کرد.

در این‌جا می‌بینید عکسی بر دیوار آویزان است که شاه مملکت را دم در خانه روحانی بزگ نشان می‌دهد. و وقتی پای صحبت صاحب‌خانه می‌نشینید، تازه پی می‌برید محله چه قصه‌هایی دارد. صاحب‌خانه به شما می‌گوید در گذشته‌ای نزدیک دو سالن سینما در این محله بوده. یکی هم کمی آن‌طرفتر و روبروی کارگشایی. و به شما می‌گوید آن سینما چه نامی داشت و پاتوق کدام هنرمندان و ورزشکاران بوده. همه این دانستن‌ها با یک دیدارساده از خانه یکی‌از اهالی قدیم محله به‌دست‌آمده. دانستن‌هایی که سرنخ‌هایی هستند برای پیداکردن‌های رازهای دیگر محله. و می‌روید دنبال نشانه‌ای دیگر. نشانه‌ای دیگر از هویت و تفاخر محله. حالا هرروز کنجکاوهستید آن‌دو سینمای ازبین‌رفته محله‌را شناسایی کنید. ممکن است فقط دیواری از آن‌ها مانده‌باشد. ممکن است کاربری دیگری پیدا کرده‌اند و دیگر هیچ نشانی از آن‌ها نیست. ولی گشتن‌و یافتن این‌نشانه‌ها شما را سر شوق می‌آورد و محله برای شما «خودی» می‌شود. تازه، متوجه می‌شوید چه گنج‌هایی تو محله هست که شما باید کشفش کنید. و این خیلی زیباست! خیلی!

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۸۴

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx