سلام
امروز در تمام کشورهای عالم، میدان بخشی مهم از ساختار یک شهر است. ظاهرا در عصر باستانِ اروپا هم میدان یکی از عناصر تشکیلدهنده شهر بوده. یعنی اگر در ادبیات معماری ایران، چهار عنصر بازار، مسجد، حمام و مقر حکومتی اجزای اصلی شهر بودند، در تمدنهایی مثل رم و یونان علاوهبر این چهار عنصر مهم، میدان هم جزو اجزای اصلی یک شهر به حساب میآمد. ظاهرا، تا ظهور میدان نقش جهان (میدان شاه) اصفهان در عصر صفوی، ما در شهرهای خود میدان نداشتهایم. حداقل حافظه مستند و مکتوب ما چنین نشان میدهد که میدان یا حتی میدانگاه در شهرهای ما رایج نبوده. تا عصر صفوی. اگر چنین باشد، پرسش مهم آن است که مردم برای اجتماعات عمومی و مدنی خود به کجا میرفتند؟ ممکن است فوری پاسخ دادهشود: مسجد. ولی این پاسخ قانعکننده نیست. نخست به این خاطر که اهالی شهرها فقط مسلمانان نبودند و پیروان اقوام دیگر هم ساکن این شهرها بودند، دوم آنکه موضوع میدان مربوط به عصر اسلامی نیست در شهرهای پیش از اسلام هم ما نشانی مستندی از وجود میدان در شهرها نداریم. تصورش مشکل است که چگونه مردم از وقایع و رویدادهای کشوری مطلع میشدند یا در آنها مشارکت میکردند. در آن سالها که نه روزنامه بود و نه رادیو و از فضای مجازی هم مطلقا خبری نبود. مردم چگونه از خبرها مطلع میشدند؟ از سوی دیگر ما در ادبیاتمان، کلمه «جارچی» را داریم یعنی کسی که به وسط مردم در کوچهوبازار میرفته خبری را جار میزد. پس میشود دوباره پرسید این جارچی در کجا میایستاد و فرمان یا خبری را به اطلاع مردم میرساند؟ اینجا هم موضوع میدان و میدانگاه دوباره مطرح میرسد.
بالاخره باید مکان مناسبی برای جمعشدن مردم برای شنیدن خبر یا فرمانی در شهر باشد. این مکان در شهرهای تاریخی ما کجا بوده؟ طرح این پرسش از دو وجه شایسته تامل است: نخست از دید مدنیکه آیا اصولا در تاریخ گذشته ما اجتماع مردمی رایج بوده یا نه، دوم از وجه کالبدی. یعنی اینکه ممکن است عادت و سلیقه اجتماع در مکانی از شهر را داشتهایم ولی تصور امروز ما از میدان و میدانگاه با واقعیت آنروزها نمیخواند. ما میدان را در معماری امروز فضایی منتظم و عموما دایره فرض میکنیم که جداره دارد (و اگر جداره نداشتهباشد، فلکه میخوانیمش) و براین اساس، چون درنقشه شهرهای تاریخیمان (که بسیار کمیاب هم هستند) چنین شکلی را در شهر نمیبینیم، اصل را بر نبود میدان و میدانگاه در شهرهای قدیممان میگذاریم. البته که بهتر است چنین باشد ولی اگر فرض اول باشد که اصولا اجتماع مردمی برای شنیدن خبر یا بیان نظر در تاریخ ما رسم نبوده، باید تامل بیشتری در روند مدنی جامعه داشتهباشیم. هم متاثر باشیم، هم حساس. امری که جزو رسومات نباشد، در صورت اضطرار بهصورت انفجاری رخ مینماید.