سلام
در بخش بزرگی از میهن ما، اردیبهشت، ماه شکوفه و شکوفایی است. منظرهای زیبای طبیعت را در این ماه به صورت کامل میبینیم. ضمن آنکه در همین ماه، کمکم، شکوفهها به نطفه میوهها تبدیل میشوند و گام اول زایش و تولید را برمیدارند.
در بسیاری از کشورهای دیگر نیمکره شمالی هم، بهویژه کشورهای شمال ایران، اردیبهشت ماه چهرهگشایی طبیعت است. شاید همین امر باعث شده که برخی ملتها و کشورهای یادگارِ دوران «اولِ ماهِ مه» ها، که کمی خجول شدهاند و دفاع جشنوارهای از «کارگران عالم» را کنار گذاشتهاند، جشن اول ماه مه را به «جشن طبیعت» تغییر نام دادند.
بگذریم که در آن کشورها واقعا روزهای دیده شدن طبیعت پس از آبشدنِ برف و یخ طولانی زمستان، همین روزها است. اوایل ماه مه. بگذریم.
از اردیبهشت بیاموزیم و رفتار شخصی و مدنیمان را اردیبهشتی کنیم. شاید که بشود «سرنوشت را از سر نوشت، شاید کمی بهتر نوشت!». نخستین درس ماه اردیبهشت عشق است. عشق به چی؟ به کی؟ ما میگوییم عشق به همهچی و همه کس!
اما با سلسلهای از سلوک و گامها. نخست باید به خودمان عشق بورزیم. خودمان را دوست بداریم. امروز، برخلاف منشِ افلاطونیان، تا خودمان را دوست نداشتهباشیم، قادر به دوستداشتن دیگران نخواهیم بود. در عرف و امور اجتماعی هم همین است.
انسانِ امروز وقتی وارد جرگه دفاع از «منافع مردم» میگذارد که نفع شخصی خود نیز در آن باشد. خواه به صورت نفع آنی و محسوس و روشن، خواه بهصورت نفع درازمدت و مکتوم و درونی.
در ماه اردیبهشت، بیاییم خودمان را دوست بداریم.
اینقدر زمین و زمان را بههم نبافیم تا ثابت شود«چقدر بدبختیم!» از این ماه بیاموزیم در هر شرایطِ حتی «آخر زمانی» نیز دلیل و کورسویی برای امید و دوستی و عشق وجود دارد.
اگر آن نقاط و کورسوها را کشف نکنیم، پلشتیهای این زمانه دمار از روزگار ما درمیآورد. و این همانی است برخیها دوستدارند اتفاق بیفتد تا راحت بر خر مراد سوار شوند. ولی ما نمیخواهیم چنین شود. ما نباید شادابی و روحیه زندگیو تلاش را از دست بدهیم. به نفعمان نیست! زمانی که مردم و حتی تکانسانها با مظلومنمایی جایی برای خود میجستند دیگر گذشته، در جهان امروز، متاسفانه یا خوشبختانه، شکست و بدبختی را تقصیر خود شخص میدانند.
در جهان امروز مردم، به هر دلیلی، دوست ندارند همپیاله بدبختان و ضعیفان باشند. ممکن است شعار و حرفهایی باشد، ولی در عمل مردم علاقمندند با کسانی معاشرت و دوستی کنند که درمانده نیستندکه وبال گردنشان شوند.
این وضع خوب است یا بد، امری است جدا؛ مهم آن است که بدانیم و بپذیریم که ضعیف و مظلوم بودن هنر نیست. در هیچ کجای عالم، هیچکس هیچکاری نمیکند تا به او ظلم شود. با ظلم میجنگد. پس بیاییم خودمان را دوست داشتهباشیم تا قویتر شویم و با پلشتی بجنگیم.