قهوهچی محرم اسرار!
«قهوهخانهچیها از افراد مطمئن و امین مردم بودند. اگر کسی یا شخصی در قهوهخانهای قرار میگذاشت تا وجهی یا چیزی ردوبدل شود و یکی از دو نفر در محل قرار حاضر نمیشد، طرفِ در انتظار، پیام یا امانت خود را به قهوهچی میداد تا هروقت آمد دریافت کند و این قرارومدارها و پرداخت و دریافتها و گفتگوها جزو اسرار مردم بودند و قهوهچی محرم اسرار بود. خیلی از قهوهچیها بهخاطر دانستن مطالب یا انتقال به شخصی که نباید موضوع را میدانست، کشتهشدند. قهوهچیها افراد بسیار زیرک و هشیاری بودند، از همه حوادث روز هم خبر داشتند. بیشتر افرادی که از شهرستانها به تهران فرارمیکردند، حالا یا سیاسی بودند، یا آدم کشتهبودند یا مشکل مالی داشتند، ابتدا قبل از اینکه به مسافرخانهای مراجعه کنند، اول وارد قهوهخانهای میشدند، اول با نشستن طولانیمدت در قهوهخانه به قهوهچی مفهوم میکردند که غریبند و راهنمایی لازم دارند. البته قهوهچی ختم روزگار بود ولی خوب ارتباط اولیه خیلی مهم بود و اولین علامت، نشستن طولانیمدت در قهوهخانه بود. بعد در یک فرصت مناسب مشکل خود را عنوان میکرد و راهنمایی میشد و وقتی کسی مثلا از رشت فراری بود به مسافرخانه ترکها معرفی میشد، چون در مسافرخانه رشتیها ممکن بود شناسایی شود. شغل قهوهخانهداری یکی از شغلهای خیلی مهم به حساب میآمد و در جامعه احترام خاصی برای آنها قائل بودند. در قهوهخانه هنرمندان، که در خیابان لالهزار نو قرار داشت، تقریبا همه هنرمندان روزانه سری میزدند و کارگردانان و تهیهکنندگان، جهت انتخاب هنرمند مورد علاقه خود به قهوهخانه هنرمندان مراجعه میکردند و در بیشتر اوقات باقهوهچی هم مشورت میکردند و قهوهچی هنرمند را معرفی میکرد. گاهی اوقات یک تازهوارد که استعداد هنر داشت، برای . . . .»
سیسال محکومیت لالهزار؛ محمدرضا پولاوند؛ نشر جمهوری؛ چاپ اول؛ ۱۳۸۹؛ ص ۲۳۵
(کتابی است حاوی مطالب پراکندهای از تهران و لالهزار. مرکز تفریح بودن لالهزار را جرم و مسبب افول آن میداند!)