سلام
به صورت طبیعی، هرجا که تعدادی از خبرگان و معتمدین محله جمع شوند، نیازهای محله نقلمحفل میشود. متاسفانه یا خوشبختانه فهرست این نیازها هم تقریبا ثابت و معلوم است: پاکیزگی، دوری از اعتیاد، امنیت، همدلی و مهربانی. اینها نه برای این یا آن محله بل برای همه محلهها و شهرهای ایران و شاید جهان صدق میکند. آن چه که ممکن است تفاوت کند، نحوه برخورد با این نیازها و راههای رفع آنها است. این را هم اضافه کنیم که در اغلب محافل وقتی این حرفها مطرح میشود، راهحل را از دولت و شهرداری میخواهند و عموما نگاهی به درون و خود اهالی محله ندارند. البته این تقاضا تا حد زیادی طبیعی است. مردم مالیات میدهند و در مقابل از دولت و نهادهای خدماتی عمومی، مثل شهرداریها، انتظار خدمترسانی دارند. اما این همه واقعیت نیست. مردم محله، هریک در حد وسع خود باید در نگهداشت محله سهم خود را ادا کند. این سهم لزوما مالی و پولی نیست. مثلا آیا اهالی یک محله موظف نیستند جلو در خانه خود را آبوجارو کنند؟ آیا اهالی محله موظف نیستند مراقب خانه و کاشانه خود باشند. آیا اهالی محله موظف نیستند به درد دل همسایه گوش دهند و در رفع مشکلات احتمالی او بکوشند؟
اینگونه امور، در روزگاری نه چندان دور، جزو آداب و اصول محله بود. محلههای ما را خود مردم میچرخاندند. منتی هم بر کسی نبود. چرا در این سالها این عادات را ترک کردهایم؟ امروز، حتی، راحتتر و مطمئنتر از گذشته میتوانیم این رفتارها را درمحله جاری و ساری کنیم. امروز وسائل ارتباط جمعیوفضایمجازی امکان بیشتری برای همدلی و همنوایی بهوجود آورده. کافی است نیت کنیم و راه بیفتیم.
کافی است سلامو علیک با همسایه را جزو اصولمان بدانیم. کافی است امروزی فکر کنیم و از نقزدن وغرزدن پرهیز کنیم. در جهان امروز، انسان مدرن دنبال «نمیشود» ها نیست. انسان مدرن معتقد به «شدن» ها است. نشستن و نالهکردن، امری انفعالی است. در جهان امروز باید فعال بود نه منفعل. در هر سطح و مقیاسی که ممکن باشد، باید حرکت کرد. اگر شهرداری و نهادهای حکومتی، به هر دلیلی به کوچه و محله ما نمیرسند، خود ما باید آستین بالا بزنیم و گامی برای ایمنیو پاکیزگی محلهمان برداریم. اخیرا در خبرها آمده که حقوق کارگران شهرداری کفاف خرج زندگیشان را نمیکند. به همین دلیل است که این عزیزان بخشی از انرژی خود را برای کار دوم بعد از ساعات کاری موظف روزانه خود ذخیره میکنند. چه میشود اگر بخواهیم کار دومشان هم در همین محله و مکان کاری خودشان بگذارنند و همان ایمنی و پاکیزگی محله را به عهده بگیرند. با این اقدام خیلی ساده هم آن رفتگر ارجمند کار دوم راحت و مطمئن دارد، هم اهالی محله راضی خواهندبود که محله رابه کسی سپردهاند که تمام زیروبم آن را میشناسد. یک معامله دو سر برد!