سلام

بیش از چهارصد سال پیش، سلطان صفوی، «قریه طهران» را دید و پسندید. قریه‌ای خوش آب‌وهوا و مناسب برای اتراق و زندگی. او، احتمالا، قصد نداشت تهران را پایتخت خود یا سلسله‌اش کند. ولی گردش روزگار این قریه کوچک را به افتخار پایتختی کشور کهنسال و متمدن ایران رساند. وقتی نخستین پادشاه قاجار، کمی از جنگ و خونریزی فارغ شد و رقبا را کنار زد، در این تهرانِ کوچک تاج شاهی بر سر گذاشت و تهران شد پایتخت ایران. او و شاهان جانشینش، هریک به فراخور حال و امکانات، چیزی در این شهر ساختند. عموما کاخ و باغ سلطنتی و البته مسجد و حسینیه. آن‌ها کاخ‌ها و عمارت‌ های خود را پشت دیوارهای بلند ساختند و قدرت خود را در زندگی اجتماعی و اقتصادی شهر استحکام بخشیدند.

با پایتخت‌شدن تهران، مردم از جای‌جای ایران رو به این شهر نهادند و کم‌کم محله‌ها و منطقه‌های شهری شکل گرفت: اودلاجان، چال میدان، بازار، ارگ، دولت و . . .؛ مردم عادی در کنار بزرگان مملکت که در حرص و ولع ساختن باغ‌ها و عمارت‌های حاکم‌نشین و اشرافی بودند، به مرور، محله‌ها و کوچه‌های مسکونی شهر را شکل دادند. سندی در دست نیست که چگونگی شکل‌یافتن محله‌ها را به دقت بیان کرده‌باشد، اما یک امر مسلم وجود دارد و آن این‌که شکل‌گیری محله‌ها ربطی به فرمان یا اراده این یا آن پادشاه نداشته، مگر ارگ و محله دولت، شاید! اگر اودلاجان یا چال میدان را با فرمان فلان شاه ساخته‌بودند حتما سایه بوق و کرنای آن تمام کتاب‌های تاریخ را سیاه می‌کرد. محله‌ها و کوچه‌ها را مردم ساختند. با کدام ایده و نقشه؟ بر ما، فعلا، معلوم نیست. ولی، چه حاصلی از این بحث داریم؟

امروز نیز محله و کوچه را ما می‌سازیم. مائیم که در محله زندگی می‌کنیم. روزها و سال‌های عمر ما در محله می‌گذرد. ما هستیم که باید به فکر خودمان باشیم و گذران زندگی را در محله برای خود و خانواده‌مان دلنشین کنیم. فرقی ندارد ساکن محله هستیم یا کاسب محله. کاسب محله هم تمام ساعات روزش را در همین محله‌و کوچه می‌گذراند و همین دیوار و کف و جداره را می‌بیند. او هم باید به محیط زندگی‌اش درست مثل اهالی و ساکنین محله، حساسیت به خرج دهد و راضی نباشد چشمانی را که خداوند برای دیدن زیبایی آفریده، به دیدن ریخت‌وپاش محله وادارد. او نیز حق دارد مشامش بو های خوش بشنود و گوش‌هایش آزار نبینند. او، البته، در برابر این انتظارات، وظایفی نیز دارد: باید به زیبایی و سامان محله و کوچه حساس باشد و در ارتقای کیفی آن مشارکت کند. می‌شود آیا؟

باور داریم که این مشارکت شدنی است. اهالی و کاسب‌های محله می‌توانند به شراکت و همکاری داوطلبانه خود، محله را زیباتر کنند و روزگارشان را به خوشی و آرامش در آن سیر کنند. لازم نیست همیشه منتظر کمک یا اقدام دیگران بود، عمر ماست که می‌گذرد!

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx