سلام
نخستین وظیفه هر طرح کلان یا حتی طرح اقدام شهری آن است که اعلام کند در افق طرح و یا پس از تحقق طرح اقدام، چه اتفاقی قرار است بیفتد. مثلا اگر طرح تفصیلی منطقه دوازده تهران یا حتی محله اودلاجان اجرا و محقق شود، سیما و زیست منطقه یا محله چه خواهدشد. در عرف شهرسازی، چنین هدفگذاری را «بیانیه چشمانداز» مینامند. امروز این موضوع مورد علاقه اغلب مدیران شهری و کشوری است و بر دیوار اتاق خود متنی فاخر و قابشده آویختهاند و چشمانداز آینده را در آن گنجاندهاند. در اکثریت قریب به اتفاق این متنها از «آیندهای بسیار روشن با اقتصاد دانشبینان و همراه با کرامت انسانی» و امثال این حرفها سخن رفته. در حقیقت این نوع «چشمانداز نویسی» اعلام آمال و آرزوها است نه ترسیم واقعی چشمانداز. برای رسیدن به بیانیه دقیق و واقعی چشمانداز، لازم است بدانیم در چه وضعیتی هستیم، این وضعیت به چه سمت و سویی میرود و ما میخواهیم به کدام سمت و به چه نتیجهای برود. اینها همه محتاج مطالعات پشتیبان کامل و واقعی است. با استناد به این مطالعات میتوان آینده احتمالی را ترسیم. پس نخستین پرسش در برابر یک برنامهریز آن است که «در کجا قرار داریم؟». تحت این پرسش، باید تمام وجوه زندگی و فعالیت منطقه یا محله را بشناسیم و بدانیم چرا چنین شده. یعنی باید روند بهوجود آمدن وضعیت فعلی بررسی و شناختهشود.
به همین خاطر کنکاش و بازشناسی گذشته منطقه یا محله اهمیت بسیار دارد. چون آنچه که امروز داریم حاصل گذشته است. بدون شناخت گذشته نمیتوانیم امروز را بشناسیم. اگر به صورت مصداقی، مثلا، محله اودلاجان را در نظر بگیریم، برای تدوین بیانیه چشمانداز آن در پاسخ به پرسش «در کجا قرار داریم» باید تاریخ گذشته نزدیک محله را درآوریم. بدانیم این محله کی شکلو قواره امروزی را گرفت. باید بدانیم ارتباط اجتماعی و کالبدی این محله با محلات دیگر تهران قدیم چه بوده، باید بدانیم مجاورت با محله دولت چه تاثیری در بافت اجتماعی محله داشته و چه قشر و طبقه اجتماعی در آن زندگی میکردند. سپس به دورهای باید بپردازیم که محله پوسته خود را میشکند و در طرحهای توسعه شهری دوره پهلوی وارد میشود. باید بشکافیم و بفهمیم تاثیر خیابانکشیها بر سرنوشت محله چه بوده، هم از جهت کالبدی و هم از جهت اجتماعی چه تغییراتی بهوجود آمد. باید این وجه را هم بررسی کنیم که زیست اجتماعی پیروان ادیان محتلف در محله و ارتباط بین آنها چه بود و چه هست. در این مرحله باید کوچ وسیع خانوادههای کلیمی از محله در سالهای پس از انقلاب را بررسی کنیم و بدانیم چه افراد و گروهها جای آنها را در محله گرفتند. باید بدانیم نقش مخرب بازار بر بافت سکونتی محله چیست و چرا محله رو به افول نهاد. باید بدانیم چرا. . . . ؟ و چراهای دیگر!