سلام
در علم اقتصاد مبحثی هست تحت عنوان «تورم انتظاری». یعنی فضای جامعه طوری است که مردم در انتظار گرانشدن قیمتها هستند و به همینخاطر حرص خرید و انبارکردن کالا رشد میکند. در بسیاری از موارد این انتظار کاملا بیدلیل و غیرواقعی است ولی شدیدا تاثیرگذار است و قیمت کالاها شروع به رشد کاذب میکند. بازار ملتهب میشود و دور باطل تقاضای کاذب و رشدکاذب قیمتها همان اثری را میگذارد که در نبود واقعی کالا یا کمبود واقعی عرضه اتفاق میافتد. تراژدی اینجاست که گاه این تورم انتظاری را کسان یا نیروهایی بهوجود میآورند که درگرانی قیمتها سود میکنند. بدین ترتیب، عوامل کاذب و عوامل واقعی سودمحور در بازار، با کمک هم فضای متشنجی در بازار بهوجود میآورندکه عموما به نفع دلالها است. این فضاسازیها دردیگرمسائل شهرنیز اتفاق میافتد. یکی از مشهودترین نمونههای ایننوع فضاسازیهای شهری، رواج باورهای نادرست درمورد محلات شهر است. مثلا در بین مردم چنین رواج میدهندکه محله اودلاجان جای زندگی نیست. چرا؟ چون امن نیست. دزدی زیاد است، اعتیاد زیاد است. و امثال اینها. ولی هرگز از کسی پرسیده نمیشود که این عدم امنیت ادعایی مستند به کدام شاهد و سند است. واقعیت آناستکه سرقت یک امرشخصیو ارادی نیست. یک جبر و بیماری اجتماعی است. هیچ سارقی از ابتدا سارق نبوده. معاش و فرهنگ منحط محیطی او را بدین سو برده. چه کسی حاضر است کاری کند که تهدید پلیس و زندان بالای سرش باشد. مگر از روی اجبار!
جالب آنکه این نوع شایعات و رواجدادنها عموما مستند نیستند. بهعنوان مثال، در سه مورد بزه اصلی در تهران، آماری که پلیس ارائه کرده، وضعیت محله اودلاجان از بسیاری از مناطق و محلات تهران بهتراست. در سهبخشاز بزهها، «زورگیری»، «سرقت از منازل» و «سرقت از اتومبیل» اصلا نامی ازمحله اودلاجان نیست. نزدیکترین نقطه به اودلاجان که نامش جزو نقاط بزهخیز در این سه بخش آمده، «بازار» است آن هم در رده پنجم زورگیری و خفتگیری در تهران. معلوم میشود که بسیاری از حرفوحدیثها درباره محله اودلاجان، اصلا صحت ندارد و ساخته و پرداخته عواملی غیر از واقعیت ملموس است. ولی، چرا چنین است. چرا، خواسته و ناخواسته، تلاش میشود کیفیت زندگی در محله اودلاجان را زیر سوال ببرند. این وضعیت به نفع کی میتواندباشد. لازم است جوانب امر شناختهشود و نگاهی تازه و مثبت به محله ایجادشود. برای این کار لازم است نخست اسناد و آمارهایی مستند در خصوص کیفیت زندگی اجتماعی محله تهیه و منتشر شود. این اسناد را قاعدتا، پلیس و قوه قضاییه از یک سو، و نهادهای عمومی مثل شهرداریها در اختیار دارند. در غیاب سازمانهای فعال مردمنهاد بایدازاین دستگاهها کمک گرفت و پرونده واقعی محله را مطالعه و بررسی کرد.