همهاش سی هزار نفر!
«(معصومی): قربان! در اینجا تیراندازی لازم ندارد! شورای انقلاب. به محض اینکه تشخیص دادید، همه را دستگیر کنید. شورای انقلاب تشکیل شدهاست دیگر. (قرهباغی): کی تشکیل داده؟ ما کاری به آن نداریم. (معصومی): ده نفر روسایش هستند. آقای دکتر فلان، آیتالله فلان. این پنجاه نفر را دستگیر کنید. (قرهباغی): گفتم! جناب نخستوزیر گفت: من اینها را دستگیر میکنم. (معصومی): بنده در خدمت فرمانداری نظامی یک دفتر درست کردم اسامی ۳۰ هزار نفر با استفاده از اطلاعات ساواک و واحدهایمان از خارج و داخل در این دفتر نوشته شدهاست. یعنی این ۳۰ هزار نفر را بگیرند، مملکت آرام میشود. (قرهباغی): بنده یک پیشنهادی دارم، تیمسار! اجازه بفرمائید. آقایان توجه بفرمائید. همانطور که فرمودید ما قانون و مقررات داریم. یک چیزی درش نوشته شدهاست. ما الان کاری به این اسم قرمز و آبی هم نداریم. یک دستور جزء به جزء است. تیمسار مرقوم فرمائید. طبق این دستور جزء به جزء ماموریت فرماندهان نظامی منطقه برقراری امنیت در حوزه استحفاظی مربوطه است. حوزهاش معلوم است. فرمانده لشگر فلانجا در نیروی زمینی یک حدودی دارد. درست شد؟ پس از این حوزهاش، اسم فرماندهاش را هم مینویسیم. حالا تیمسار سپهبد است یا سرتیپ یا . . . ، یا ژاندارمری است یا نیروی دریایی یا نیروی هوایی. درست شد؟ توجه فرمودید؟ بعد نحوه عملش را مینویسیم. مینویسید: آماده باشد کامل. نه جنگی، نه قرمز، نه آبی! هیچکاری به اینها نداریم. آمادهباش کامل! حد اعلای آمادهباش! تمام یگانها آماده باش! ملاحظه فرمودید؟ بعد نحوه اجرای عملش است. برقراری امنیت با همین طریقی که تیمسار میفرمایند. هرچه که میخواهید اضافه کنید، بنویسید. . . یعنی یک ماموریت کامل میدهیم به فرماندهان نظامی، تمام شد!»
«مثل برف آب خواهیم شد؛ مذاکرات «شورای فرماندهان ارتش» دی-بهمن ۱۳۵۷؛ نشر نی؛ چاپ اول؛ ۱۳۶۵؛ ص ۱۱۴»
(کتاب مستندی است از سردرگمی فرماندهان ارتش شاهنشاهی در برابر خیزش عمومی مردم در ماههای آخر سلطنت پهلوی)
