اینجا لاله زار است. گوشهای از جدارهآن. از بقایای املاک صدر اعظم مشروطه، مشیرالدوله پیرنیا که امروز پس از چندین دستبه دست شدنها، ملک شخصی افراد است.
ولی خوشبختانه، ظرایف جدارهسازی آنسالها هنوز باقی است و چشمانمان را به ضیافت زیبایی معماری ساده و فاخر دعوت میکند.
طبیعی است با عکس و تصویر، آنهم در چنین قاب کوچک و محدود نمیتوان ریزهکاریهای این معماری و آرایههای آن را تشخیص داد ولی میتوان نشانی را گرفت و وقتی در لاله زار قدم میزنیم، لختی از ویترینها چشم برداریم و بدنههای بناها را ببینیم. به لذتش میارزد. هم فال و هم تماشا. یعنی لالهزار!
لالهزار، به روایتی، نیمرخ تاریخ مدنی شهر است. جزو دو سه خیابان شهر بود که آسفالت شد و بزرگترین و بهترین مغازههای شهر در آن مستقر شدند. در اغلب سفرنامههای اروپاییان که در دوره قاجار یا پهلوی به ایران آمدهاند، حتما نشانی از لالهزار و کسبه و منظره آن هست. بهویژه توصیفهایی از کلیمیهای آنتیکفروش و آرایشگاههای پر زرق و برق اشرافی.
سالها بعد، لالهزار تبدیل به محور تماشاخانهها، کافهها و سینماهای تهران شد. از تئاتر نصر و هنرستان هنرپیشگی تا خانه خانم حکیمپور که بعدها شد سینما ایران.
امروز، با افول بخت سینمای کشور، لالهزار تبدیل به بزرگترین راسته لوستر و چراغ و لوازم الکتریکی شده. پیراهندوزهای قدیم هم رفتهاند و تکوتوکی مانده. با این حال، لالهزار همیشه لالهزار است.
نام
|
خیابان لاله زار |
قدمت | پهلوی اول |
ویژگی خاص |
|