سلام

برای این‌که کسی آستین بالا بزند و داشته‌ای را بیاورد و گوشه‌ای از غم‌های بافت تاریخی را از چهره شهر پاک کند، حتما باید عاشق باشد. عاشق زندگی. عاشق نور و روشنایی. کسی باید باشد که در اطراف خود و در تمام عالم دنبال نیکی‌ها و زیبایی‌ها است. عشق خود را صرف دیدن و جارزدن زشتی و سیاهی نمی‌کند. زیبایی‌ها را فریاد می‌زند و نیکویی را تبلیغ می‌کند. این صفت برای چنین کاری الزامی‌است. ولی آیا کافی هم هست؟ عاشق زندگی‌بودن کافی است؟

برای خوب زندگی کردن، عاشق زندگی بودن کافی است یا بهترین و بزرگ‌ترین سرمایه است ولی برای خدمت به بافت تاریخی و اصولا به شهر، فقط عاشق زندگی بودن کافی نیست. شخص باید نوعی وظیفه هم احساس بکند. وظیفه‌ای که که از خواست‌ها و علایق درونی شخص جوشیده باشد نه از سوی نهاد یا سازمانی بیرون از اراده شخص. امر احیای بافت تاریخی هرگز نمی‌تواند با روحیه اداری و سازمانی سازگار باشد. حتی اگر حامی یا کارفرمای احیای بافت یک سازمان دولتی یا عمومی باشد، باز هم باید اجرا دست کسانی باشد که هم عشق به زندگی دارند هم احساس وظیفه نسبت به بافت تاریخی می‌کنند. در تمام دنیا چنین است. افراد علاقمند هستند که بافت‌های تاریخی را به سرانجامی رسانده‌اند. از تونس و مغرب تا نیس فرانسه و بارسلونا، در گام اول افراد عاشقی بودند که نسبت به بافت تاریخی احساس وظیفه می‌کردند. آنان پا پیش گذاشتند و دیگران به دنبالشان آمدند.

حتی سازمان‌های دولتی و عمومی هم تحت فشار این نوع حرکت‌ها مجبور به حمایت اداری، حقوقی و مالی از بافت تاریخی شدند. تجربه ایران و بافت‌های تاریخی شهرهای آن هم به روشنی ثابت می‌کند سازمان‌های دولتی و عمومی، با تمام حسن نیت و علاقمندی هم که گاه نشان می‌دهند، عملا بهره زیادی به بافت نمی‌رسانند. ساختار اداری دولت، در تمام دنیا، بسیار کند و سنگین است و کار با بافت تاریخی که پیچیدگی‌ها و ظرایف زیادی دارد با این رخوت و سنگینی سازگار نیست. کار پیش نمی‌رود. ضمن آن‌که در تمام موارد هزینه احیا و مرمت با الگوهای دولتی و عمومی، معمولا بسیار گرانتر از آنی تمام می‌شود که افراد به صورت شخصی و با هزینه‌های خودشان این مرمت یا احیا را انجام می‌دهند. گران تمام‌شدن هزینه‌ها در سیستم دولتی، هرگز، تقصر کارمند و مدیر دولتی نیست؛ ساختار معاملات دولتی چنین بلایی سر پروژه می‌آورد. بنابراین، اگر در میان اهالی بافت یا علاقمندان بافت تاریخی در خارج از آن کسانی باشند که انرژی و سرمایه خود را به بافت تاریخی بیاورند، می‌شود امیدواربود بافت تاریخی اگر نه در کوتاه‌مدت، حداقل در میان‌مدت احیا و آباد شود. نکته‌ای باید اضافه کرد، در کنار عشق به زندگی و احساس وظیفه نسبت به بافت تاریخی، مزیت اقتصادی بافت‌های تاریخی، در صورت احیاشدن، انگیزه بالایی است.

نوشته‌ی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۸۲

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx