سلام
در جهانی و روزگاری زندگی میکنیم که برخی کلمات و مفاهیم از معنای اصلی و واقعی آن تهی شدهاند. البته نه در همهجا، ولی در اکثر جاها. در این یادداشت، به مفاهیم و واژههای تهیشده سیاسی و مشربی ورود نمیکنیم. به سادهترینو عادیترین مضامینو مفاهیم اشاره داریم. «مشارکت» یکی از اصولیترین مطالبهها و مباحث در شهرسازی و مدیریت شهری امروز در تمام جهان است. همه سازمانها و نهادهای حکومتی و غیرحکومتی دم از مشارکت عمومی میزنند و خود را علمدار جلب مشارکت عمومی و تعامل اجتماعی در اداره شهر و کشور معرفی میکنند. اما آیا، بهواقع، چنین است؟
بسیاری از پروژههای شهری هست که برای تحقق نیاز به مشارکت عمومی دارند. مثلا احیای یک پهنه شهری یا ساخت شهرکی تازه برای سرریز جمعیت شهر متورم از جمعیت. در چنین مواردی، یک سازمان یا نهاد دولتی با ارجاعِ موضوع به یک شرکت مشاور شهرسازی طرحی را آماده میکند و سپس در فراخوانی عمومی از همه مردم میخواهددر تحقق آن شرکتکنند. نهایتا مشارکت مردمی در این حد نزول میکند که مردم اوراق قرضه بخرند و دولت هم کار خودش را بکند. و خدا داند پروژه کی و با چه تاخیر طولانی و افزایش هزینه نسبت به برآورد اولیه به سرانجام برسد.
قطعا چنین پروژههایی محتوای مشارکتی ندارند. مشارکت واقعی مردم در احیای شهر از لحظه «تصمیمسازی» شروع میشود و در تمام مراحل برنامهریزی و اجرا هم استمرار مییابد. وقتی مردم با فراخوان جلب مشارکت روبرو میشوند از خود میپرسند «کدام پروژه؟ چرا؟ چه نفعی برای ما دارد؟» و الی آخر. طبیعی است برنامهریزی شهری کار عوام مردم نیست و قطعا توسط کارشناسان ذیربط تهیه میشود ولی جایگاه مردم و نیازهای واقعی آنان در طرحهای کلان شهری کجاست؟ هرچه بوده و باشد، تجربه دهههای اخیر نشان میدهد طرحهای کلان شهری ما در بسیاری از موارد به دلیل عدم تحقق خواستها و نیازهای مردم موفق نبودهاند. وجود پهنههای متروک و بلااستفاده وسیع در قلب شهر و رفتن به سمت شهرکسازی در حاشیه شهرها تنها نتیجهاش مصرف بالای انرژی فسیلی و اتلاف وقت و انرژی مردم در جادههای شهر و بیرون شهر است. سادهترین مثال اتوبان(های) تهران کرج و قزوین است در ساعات زیادی از روز هر دو باند رفتو برگشت تبدیل به پارکینگ متحرک میشود. این چه برنامهای است که اینهمه انسان و خودرو در ساعاتی از روز، همزمان از تهران به آن سمت میروند و بیش از آنهم از آن سمت به تهران میآیند. متاسفانه مثال زیاداست. خواهیمپرداخت. به عرصه و پهنههایی از شهر خواهیم پرداخت که متروک و بایر ماندهاند.