وقتی محله یا شهری علیرغم مصائب روزگار و سرکوبها و بلایا دوام میآورد، نشان از آن دارد که رگهایش هنوز سالم هستند و خون زندگی در آنها جاری است. نشان از آن دارد که این اندام و این پدیده زنده است. ممکن است زخمی یا مریض شدهباشد، ولی زنده است. نمونههای فراوان در این زمینه در ایران خودمان داریم. شهر شریف و نازنین بم، آیا، در طول تاریخ خود کم زلزله دیدهاست؟ آیا بندر باستانی سیراف در طول حیات خود چندبار نابود نشده؟ تبریز و کرمانشاه و شهرهای دیگر هم بارها و بارها هجوم انسان و بلایای طبیعت را تجربه کردهاند ولی باز هم سر برآوردهاند و به حیاتشان ادامه دادهاند. چرا؟ چون شانیت شهر و آبادی را داشتهاند. چون شهر بودن در ذات آنها است. پس میمانند و بلایا را تحمل میکنند.
شهری که به روال طبیعی و طبق منطق طبیعت و دانایی انسان به وجود آمدهباشد تمام مصائب را تحمل میکند و دوام میآورد. در نقطه مقابل، شهرهای نوبنیاد ما متاسفانه به ندرت تبدیل به شهر میشوند. چون شانیت ندارند. چون بر اساس منطق طبیعت و با دانایی انسانی به وجود نمیآیند. حتی مواردی داشتیم که این گونه شهرها دوران شکوفایی و رفاه هم داشتهاند ولی نتوانستد ادامه حیاتشان را ضمانت کنند مثل مسجدسلیمان و نفت شهر. پس برای شهرشدن یک عامل مهم نیاز است؛ شان مکان. در خصوص محله هم همین طور است. محله را نمیشود با دستور و نقشه شخصی یا گروهی به وجود آورد. محله باید «به وجود بیاید! باید زاده شود». اگر چنین شود دوام میآورد و استمرار پیدا میکند. محله ما چنین است.
اودلاجان، اندام زاید ارگانیسم شهر نیست. عضو اصلی و مهم شهر است که در طول زمان شهربودن پایتخت را تکمیل کردهاست. هنوز رگهای محله زنده هستند و خون زندگی در آنها جریان دارد. نباید به حیات محله بیاعتماد شد. نباید از آینده محله ناامید شد. برعکس، باید ضعف محله را شناسایی و درمان کرد. شاید در برخی نقاط، رگ ومویرگ محله دچار انسداد شده. شاید در نقاطیاز اندام محله، سامانه عصبی محله دچار مشکل شده. باید این بیماریها و ضعفها را پیدا و ریشهیابی و درمان کرد تا رگهای حیات محله درست و دقیق کار کنند. این کار شدنی است. شواهد زیادی هست که استمرار حیات محله را گواهی میکنند. کافی است با محله نه مثل عضو زاید شهر بلکه به عنوان عضو زخمی شهر برخورد کنیم. نکته مهمتر آن است که اگر زخمهای محله درمان شود، رشد و اعتلای آن چندین برابر بیشتر و سریعتر از دیگر محلههای شهر میتواند باشد. چرا؟ چون این محله ریشهای نیرومند و تنومند دارد. این ریشه سبب استحکام آن در برابر باد و توفان حوادث است. وقتی خون تازه در رگهای محله جاری شود، شاخ و ساقه و بار و برگ این درخت تنومند دوباره سبز و ستبر میشود و مامن مردم و تاریخ میشود و پایدار!
نوشتهی بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۷۸