حسابها را نداد و رفت!
«شوستر آمریکایی روز ۲۰ محرم ۱۳۳۹ هجری بدون اینکه حساب خود را بدهد از ایران حرکت نمود. او روز پیش از عزیمت به دیدن والاحضرت نایبالسلطنه رفته و بعد از دو روز حرکت نمود. در آن روز شهرت یافت که شوستر حاضر به دادن حساب نیست و میگوید من حساب خود را به جزییات نخواهمداد، زیرا من محل امانت دولت بودهام و پولی به دست من دادهاند و به امانت خودم خرج کردهام، دیگر چه حسابی! بعد از گفتگوی زیاد قرار گذاردند که حساب خود را بدهد و کمیسیونی معین شد که به حساب او رسیدگی کنند. در ضمن مذکور افتاد به توسط نواب، سی و شش هزار تومان به دموکراتها دادهاست. این مطلب باعث توجه مردم شد که ببینند از محاسبه آنها چه ظاهر خواهدشد و در هر مجلس مطرح بود. از طرف شوستر شهرت یافت که محاسبه خود را به «کنز» واگذار کرده که در حقیقت معاون او بود در خزانهداری، و او هم حساب را خواهدداد. اما، کمیسیون که برای حساب رفتند، ابدا محل اعتنا واقع نشده و بزودی منحل شدند. یعنی یک روز هم کمیسیون تشکیل نیافت. بعد از اینکه کمیسیون را قبول نکردند، یک روز مردم مطلع شدند که شوستر رفتهاست. وزیر خارجه میخواهد به قزوین تلگرف کند که او را توقیف نمایند یا مراجعت دهند. هیئت وزرا قبول نمیکنند. به سفارت آمریکا مینویسند، بعد از چند روز که شاید او از سرحد هم گذشته، جوابی میرسد کنز وکیل او در محاسبه بعد از رفتن شوستر بهکار خود مشغول میشود. «مرنارد» که اینک خزانهدار و رئیس گمرک است به کنز و دیگر آمریکاییها میگوید که شما حاضر هستید مشغول خدمت شده کار کنید یاخیر؟ آنها میگویند خیر ما حاضر نیستیم ولی برای ناتمامی کارهایمان و پسدادن کارها چندروزی مشغول خواهیمبود. . . . ولی چندروزی نگذشت که او هم رهسپار آمریکا شد. . . چیزی که از تقلب او میگویند. . یکی برداشتن حقوق سهساله شوستر است. . . ».
«خاطرات سیدعلیمحمد دولتآبادی» انتشارت فردوسی؛ چاپ اول؛ ۱۳۶۲؛ ص۷۰؛ (سهنقطههای داخل متن به خاطر کوتاهکردن مطلب و گذشتن از گفتههایی بود که اهمیت بالایی نداشتند و موجب اطاله کلام میشدند)