رگزدن
«نوع دیگر خونگرفتن «رگزدن» بود که سلمانی مریض را روی زمین به حالت چهارزانو نشانیده آستینش را بالا میکشید و رگ وسط «چفته»ی آرنجش را مالش داده با تکه ریسمان یا باریکه لنگی بالای آن را محکم بسته، رگ را برجسته مینمود و سپس در حالیکه حواس وی را با مطلب و اشارهای که «نظاره نکند» به جای دیگر معطوف مینمود، نشتر را فرو برده بیرون میکشید و خون فوران مینمود. مقدار این خون نیز بسته به دلخواه بیمار یا طبیب بود که چقدر اخراج بشود، از چهار تا شانزده مثقال. و پس از آن که ریسمان را گشوده محل نشتر را با کف دست به ملایمت مالش میداد و به رویش پنبه نهاده بیمار را در جای خود یکور یعنی به پهلو میخوابانید تا حالش بجا بیاید و قنداقی (قندآبی) یا شربت بیدمشک و گلاب و تخمشربتیای جهت تقویت قلب بخوردش داده یا دستور میداد در خانه بخورد و حتیالامکان که او را تا موجب دردسر نشود، از دکان بیرون فرستاده از سر باز مینمود. اگر حجامت زحمت و تعب زیاد داشت که باید مریض چندین برش تیغ را بر پشت و معطلی بادکشِ شاخها و طول زمان دو زانو دستبه زمین در اختیار سلمانیماندن را تحملکند، رگزدن نیز بدون دردسر نبود. گاهی رگ پاره شده یا نشتر زیاده از حد داخل گردیده، در بعضی که این قطع خون میسر نشده منتهی به مرگ بیمار میگردید. باید توجه داد که تمام این امور بدون رعایت هیچگونه ضدعفونی الکل و مانند آن صورت میگرفت و اگر سلمانی زیاد پابند نظافت و صحت عمل و سلامت بیمار بود، عملش آن بود که اسباب کاررا از تیغوشاخ و نشتر و دست خودرا آب بکشد و چهزیاد که با همین حجامت و نشترها همهساله تعدادی مبتلا به امراض مسری و غیرمسری میشدند، بدون اندک دغدغهای برای سلمانی از طرف هیچ مرجع.»
«تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم-جلد دوم؛ جعفر شهری؛ انتشارات رسا، چاپ دوم؛ ۱۳۶۹؛ ص ۶۹۰»
(کتاب ششجلدی جعفر شهری یکی از منابع مهم تهرانپژوهی است. متاسفانه کمیاب است و گاه نایاب.)