کارگران ایرانی در معادن نفت بادکوبه!
«اگرچه در آنسوی مرز ایران مهاجران و فراریان ایرانی را یک آغوش باز، یک محیط ملایم، یک زندگانی خالی از مشقت استقبال نمیکرد، با وجود این، این بیچارهها با ردشدن از مرز نفس راحتی میکشیدند و میدانستند که از خطر ارباب و مامورین دولت و اشرار بیرحم رهایی پیدا کرده برای بهکاربردن زحمت و فروختن زور بازوان خود محل و کاری پیدا کرده، میتوانند شب را بدون هراسی استراحت کنند. در قفقاز و ترکستان و در سایر نقاط مختلف روسیه، کار و عملهگی زیاد بود، مخصوصا معادن نفت بادکوبه به دست کارگران ارزان احتیاج داشت. این شهر طلای سیاه (نفت) و میلیونرها اگرچه از تمام دنیا کارگر و استادکار و کارشناس جلب مینمود، ولی کارگر ایرانی از همه ارزانتر و پرکارتر و قانونیتر بود. خود زارعین ایرانی که مجبورا به عملهگی کشیده شدهبودند، به آنجا بیشتر رغبت میکردند. برای اینکه به وطن خودشان نزدیک بوده، خیال میکردند هروقت بخواهند، میتوانند مراجعت کنند. ثانیا، از حیث زبان و مذهب و آداب و رسوم با اهالی محلی توفیر زیادی نداشتند. لذا در آنجا، خیلی هم در بند نوع کار نبودند. از استیصال و بیچارگی حاضر میشدند پستترین و دشوارترین کارها را در مقابل مزد بسیار ناچیز به گردن بگیرند. عده کارگران ایرانی معادن مزبور در اثنای جنگ بینالمللی (اول) گذشته به صدهزار نفر بالغ میشد. مزد ماهیانه متوسط آنها از ده تومان تجاوز نمیکرد. با وجود این، بیچارهها مبلغی پسانداز نموده برای فامیل خود و ادای مالیاتهای گوناگون و تامین اشتهای انتهاناپذیر ارباب به ایران میفرستادند. علاوه بر کارگران معادن نفت بادکوبه، عملهجات راهآهن قفقاز، شیلات اطراف بحر خزر و باربری مصب شط ولگای حاجیطرخان، همچنین در کارهای بزرگ و کوچک شهرهای ترکستان میتوان گفت، بهطور کلی ایرانی بودند.»
«تاریخچه حزب عدالت، به نقل از روزنامه آژیر»؛ جعفر پیشهوری؛ انتشارات علم؛ چاپ اول؛ ۱۳۵۹؛ ص ۱۴؛