سلام

این یک حکم تاریخی و اجتماعی است که «خوب است که انسان‌ها فراموش‌کردن را بلد هستند، وگرنه ممکن است بسیاری دق کنند و زندگی‌شان را به باد دهند». این حکم، البته در مورد اتفاقات و رویداد های ناگوار زندگی صدق می‌کند و درست هم هست. اگر انسان نتواند مصیبت‌هارا فراموش کند، زندگی‌اش سخت‌و پر تنش می‌شود. اما این حکم روی دیگری هم دارد. گاه فراموش‌کردن‌ها سبب خیر و خوشی نیستند. مثلا وقتی در سوگ عزیزی سرِ خاک او می‌رویم و غوغای نعش‌کشی و دفن‌ و زاری‌ها را می‌بینیم، پیش خود می‌گوییم «زندگی ارزش ندارد که سر هیچ‌ و پوچ به هم پیله کنیم» و تا زمانی که در گورستان هستیم تصمیم می‌گیریم زندگی را ساده بگیریم و لذت ببریم. متاسفانه چند روز بعد این تصمیم را فراموش می‌کنیم. همین‌طور وقتی‌که در بیمارستان هستیم و شاهد بیماران و بیماری‌ها. زود فراموش می‌کنیم که زندگی زیباست و قدرش را باید بدانیم. اما اینک نوبت بهار است و عید و شادمانی. با رسیدن هر بهار، هرکدام ما یک سال پیرتر می‌شویم، ولی آن را جشن می‌گیریم. چرا؟ پیرشدن که شادی ندارد! ! ولی این گردش سال را جشن می‌گیریم چون بهانه بزرگی است برای شادی، مهربانی‌و فراموش‌کردن کدورت‌و اختلاف. ما اگر منصف باشیم، خود و دیگران را دوست داشته‌باشیم، نباید این نوع زندگی بهاری و نوروزانه را فراموش کنیم. 

در همین چند روز، ما با هم مهربان می‌شویم، به‌احترام دیگران لباس نو و تمیز می‌پوشیم و به خاطر خوشی دوستان و خویشان، خانه را می‌تکانیم و شاداب می‌کنیم. در همین چند روز، حق تقدم دیگران را رعایت می‌کنیم، معمولادر رانندگی آرام هستیم، شتاب نداریم، به‌دیگران راه می‌دهیم. در صف نان و اداره، جلو نمی‌زنیم حتی به همدیگر تعارف می‌کنیم و شادی همسایه را شادی خودمان می‌دانیم. به‌عبارت دیگر، این چند روز را «نوروزانه» می‌گذرانیم. و البته که لذت هم می‌بریم. حال چه می‌شود که تا نوروز تمام می‌شود و می‌رویم صحرا و نحسی روزگار را به‌بهانه سیزده‌بدر، دور می‌ریزیم، دوباره آش همان می‌شود و کاسه همان؟! چرا چنین می‌شود؟ مگر در رفتار نوروزانه از زندگی لذت بیشتر نمی‌بریم؟ مگر رفاقت و دوستی روزهای عید انرژی و توان ما را زیاد نمی‌کند؟ مگر به بهانه عید مودت بین اعضای خانواده و فامیل بیشتر نمی‌شود؟ این‌ها بد است؟ چرا تداوم نمی‌دهیم این‌روش زندگی را؟ این همان «فراموشی» است که این‌بار روی خوش خود را نشان نمی‌دهد. ما هوس خوشی و خوبی را فراموش می‌کنیم و دوباره به همان «پیله‌کردن» ها و دنبال «آی نگفتم؟» ها می‌رویم. دوباره و چندباره مترصد آنیم که کسی شکستی بخورد و ما با تبختر بگوییم «دیدی! من گفته بودم که!!». دیگر از خوشی و موفقیت دیگران لذت نمی‌بریم و فقط خودمان را مرکز عالم تصور می‌کنیم. بیایید امسال چنین نکنیم. زیبایی و مهربانی عید را همیشگی کنیم!

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۱۱۳

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx