استبداد، بستر افول و زوال!
«ضعفهای نظام داخلی ایران اولینبار در عصر فتحعلیشاه نمایان شد، به طوری که طی ده سال و تحمیل دو قرارداد گلستان و ترکمانچای از طرف روسیه به ایران، ناتوانی سیستم داخلی ایران در برابر چالشهای بیرونی و ظهور قدرتهای روسیه، انگلستان و فرانسه نشان داد مطالعه تاریخ روابط ایران با فرانسه و انگلستان در این دوره حاکی از وجود هرم تصمیمگیری در لندن و پاریس نسبت به مسائل ایران، روسیه و شبه قاره است. به رغم اینکه فرستادگان ناپلئون بعضا چهار ماه در راه بودند تا به تهران برسند، اما فهم این فرستادگان از مصالح ملی فرانسه، مهارت کار و نحوه تصمیمگیری آنها در ابتدای قرن نوزدهم و ارتباطات محدود آن زمان بسیار قابل توجه است. از نحوه ارسال پیغام و متخصصین به ایران و شیوه آشنایی آنها با مسائل داخلی ایران، در نظرگرفتن مصالح کشورشان با شفافیت تمام به چشم میخورد. این در حالی است که به گفته عموم محققین و مورخین، ایرانیان در جنگها نسبتا موفق بودند اما اختلافات میان سرداران و رقابت میان شاهزادگان و حتی توسل نیروهای داخلی به خارجی برای اخذ امتیاز باعث شکست آنها در جنگهای ایران و روسیه شد. عملکرد بهویژه فرانسه و انگلستان در دوره فتحعلیشاه و ولیعهد او عباس میرزا به وضوح نشان میدهد تا چه میزان منافع ملی نظام سیاسی تعریف شده و مورد قبول افراد بودهاست. شاید بتوان گفت میشود این وجه از رشد فکری و سیاسی را ناسیونالیسم عقلانی قلمداد کرد. در خصوص ایرانیان این دوره، به قدری منافع شخصی، نابودی رقیب و حتی جلوگیری از رشد رقیب به قیمت فروش خاک کشور رایج است که زمینههای وابستگی دربار ایران به روسیه را برای بیش از یک قرن فراهم آورد. در جنگهای اول ایران و روسیه که یک دهه به طول انجامید، ایران توانست سیسیانوف سردار روسی را شکست دهد و مناطقی که در اوان و قرهباغ به دست روسیه افتادهبود، مجددا به دست آورد.»
اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار؛ محمود سریعالقلم؛ نشر فرزان؛ چاپ دوم؛ ۱۳۹۰؛ ص ۱۰۶
(مطالعه دلایل فتور و پوسیدگی نظام سیاسی و حکمروایی دوران قاجار، از ضروریات مهم آشنایی با تاریخ معاصر است.)