سلام

امروز، به‌هر دلیل، گردشگری مد روز شده. همه مدیران شهر و کشور دم از توسعه گردشگری می‌زنند. زمین و زمان را به هم می‌دوزند تا ثابت کنند شهر یا کشور متبوع‌شان می‌تواند بهشت گردشگران باشد. اما بسیاری از این مدیران به این نکته مهم توجه ندارند که صرف داشتن چند اثرتاریخی یا طبیعی در دیارخود کافی‌نیست تا گردشگران را بدانجا بکشاند. گردشگر به جایی می‌رود که اولا امن باشد، دوما تمیز و پاکیزه باشد و سوما خدمات گردشگری در دسترس باشد. در ادبیات گردشگری، به این تمهیدات عنوان عمومی «تجهیز مقصد» می‌گویند. اگر مصداقی صحبت کنیم، می‌توانیم از محله اودلاجان نام ببریم. این محله، بی‌تردید یکی از مهم‌ترین پهنه‌های تاریخی و فرهنگی تهران قدیم است و هنوز هم، پس از این همه تخریب در طول دهه‌ها، آثار فراوانی برای ارائه به گردشگران دارد. اما، می‌دانیم و می‌دانند که بهره این محله از داشتن این گنج و گنجینه تاریخی، متاسفانه، کوچه‌های ناپاکیزه با سطل‌های زمخت آشغال و زباله‌های پراکنده در اطراف آن‌ها است. بهره این محله از چنین داشته تاریخی منظرهایی از حضور انسان‌های آسیب‌یافته شهر است که بیغوله‌ترین کنج‌های محله را مامن و پناهگاه خود کرده‌اند تا آخرین دینار جیب بی‌سامان خود را دود هوا کنند و چشم بیننده را بیازارند. این، نشانه بارز عدم توجه به ارزش‌های آشکار و نهان تاریخ تهران است.

 

در توضیح مصداق اودلاجان، یک نمونه مسجل و مشخص وجود دارد که نشان می‌دهد اگر محله آباد شود، نخستین نتیجه‌اش کوچ افراد آسیب‌یافته از آن‌جا و «خودمانی‌شدن» محله است. در اودلاجان در سه سال اخیر، یک اتفاق کوچک افتاده و همین اتفاق کوچک چهره محله را در بخشی از آن کاملا تغییر داده و تاثیر بسیار مشخص و محسوس بر ادبیات و رفتارهای محله گذاشته‌است. سه سال پیش یکی از خانه‌های متروک و متعفن محله مرمت و احیا شد. بلافاصله، خانه همسایه آن‌خانه هم مرمت‌و احیا شد. همسایه دیگری دیوارهای سیمانی و دودزده خانه‌اش را تعمیر کرد و سلمانی محل مغازه‌اش را نقاشی و تمیز کرد. شهرداری منطقه، به‌تاسی از حرکت مردم، تکه‌ای از کوچه را با موزاییک‌های خوش‌فرم فرش کرد. خانه اولی و دومی تبدیل به فضاهای فرهنگی و خدمات هنری شدند. رفت‌وآمد مردم فرهیخته به این بخش از محله شروع شد. اهالی محل دیدند چه مهمانان محترمی به محله می‌آیند. به وجد آمدند. کدورت بین اهالی از میان رفت. حداقل در ظاهر رفتارها. منش محترمانه در رفتار و گفتار مردم بیشتر شد. دو دکان کوچک متروک که سال‌ها تعطیل بودند، کرکره ‌را بالا زدند و دو چراغ دیگر در محله روشن شد و به اندازه همان دو چراغ امنیت محله بیشتر شد. مردمی که در چندسال گذشته می‌گفتند «این‌جا دیگر جای زندگی نیست» و برای فروش خانه‎‌شان مسابقه داشتند، دیگر حاضر نیستند خانه‌شان را بفروشند.

بهروز مرباغی
سرمقاله نشریه اردیبهشت اودلاجان شماره ۲۲۵

0
لطفا اگر نظری دارید برای ما ارسال کنیدx