واسموس آلمانی در تنگستان!
«واسموس بالاخره شش روز بعد از خروج از شیراز به اهرم رسید. همین روزها شیخ حسین چاهکوتاهی و زائر خضرخان اهرمی برای اتحاد با یکدیگر علیه بریتانیا جلسه بسیار مهمی در اهرم تشکیل داده، درباره چگونگی رفع اختلافات فیمابین و استراتژی مبارزه با انگلستان و قوای نظامی آن در بوشهر بحث و مذاکره کردند. خبر این گردهمآیی با اهمیت به رئیسعلی دلواری رسید. او که همواره پیشتاز مبارزاتی بود، بدون آنکه از سوی دو خان یادشده رسما دعوتی از وی شدهباشد، با جمعی از تفنگچیان خود راهی اهرم شد. میزبانان نیز با اکراه مهمان ناخوانده را پذیرا شدند. در این جلسه، که سه روز از صبح تا پاسی از شب ادامه داشت، واسموس به خوانین اطمینان داد که مورد حمایت دولت آلمان هستند و همچنین پیام صولتالدوله و ناصردیوان را به آنها ابلاغ کرد.
روز اول واسموس درباره مظالم دولت انگلستان و بیعدالتی آنها در جنوب ایران مطالبی ایراد کرد. سپس سخن را به بازداشت و تبعید لیسترمن کشاند و در مورد غیرقانونی بودن اقدام انگلیسیها که پیش چشم ایرانیان نماینده رسمی دولت آلمان را به اسارت گرفتهاند و با ریشخندکردن کلیه قوانین مربوط به بیطرفی در بوشهر جا خوش کردهاند، توضیحاتی ارائه داد. واسموس با زیرکی و هوشیاری سعی کرد تا احساسات مخاطبین خود را برانگیزاند. عواطف حاضران در جلسه بر اثر سخنان تحریکآمیز واسموس به غلیان آمد. همگی گفتههای واسموس را تایید کردند. واسموس که وضع را مناسب دید، یک گام به جلو برداشت و تاکید کرد که این عمل غیرقانونی انگلیسیها باید پاسخ داده شود. واسموس در این باره گفت: «. . . بیعدالتی صورتگرفته را میبایست جبران کرد: چون حیثیت مملکت به آن بسته است. . . اگر انگلیسیها اجازه داشتهباشند هرکار بخواهند بکنند، حتما به دخالت خود ادامه خواهندداد. مگر همین اواخر نبود که قوای خود را در بوشهر تقویت کردند و برای حرکت به ایران، همانطور که یکبار پیش از این کردهبودند، مهیا نشدند؟ خوب، پس در این صورت باید فاتحه آزادی و استقلال عمل عشایر خواندهشود. .» واسموس بر نقطه حساسی دست گذاشت. «آزادی و استقلال عمل» مفهومی بودکه برای هر فرد تنگستانی از جان والاتر و مقدستر و در عین حال ضروریتر به شمار میرفت. روز اول جلسه با این مباحث به پایان رسید.»
رئیسعلی دلواری؛ تجاوز نظامی بریتانیا و مقاومت جنوب؛ سیدقاسم یاحسینی؛ نشر شیرازه؛ چاپ سوم؛ ۱۴۰۲؛ ص ۱۳۰
(داستان واسموس در جنبش جنوب، به رهبری رئیسعلی دلواری، داستان پیچیدهای است. از یک یاور بیغش تا یک جاسوس)