کردها و فرقه دموکرات آذربایجان

کردها و فرقه دموکرات آذربایجان

از طریق یک آمریکایی که سمت رسمی ندارد، از توطئه‌ای مطلع شده‌ام که برخی از سران کرد و مالکین آذربایجانی برای سرنگونی حکومت دموکرات‌ها در آذربایجان در تهیه و تدارک هستند. ژنرال حسن مقدم (استاندار سابق آذربایجان)، امیر اسعد (یکی از سران ایل دهبوکری) و بزرگ ابراهیمی مالک ثروتمند ماکو از جمله کسانی هستند که گفته می‌شود در این امر دست دارند. این اطلاعات به درخواست مقدم و با تلویح این نکته به من منتقل شد که از حمایت آمریکا استقبال خواهدشد. البته پیغام دادم که دولت آمریکا با مسائلی داخلی از این دست، هیچ‌گونه ارتباطی نمی‌تواند داشته‌باشد. بر اساس اطلاعاتی که دارم، برنامه بسیار پرطول و تفصیل است و در آن یک شورش هماهنگ دهبوکری، هرکی، شکاک و دیگر عشایر کرد به اتفاق شاهسون‌های شمال تعبیه شده ‌است. همکاری اهالی شهرهای عمده آذربایجان نیز مورد نظر است. در خلال این عملیات هم «جمهوری کرد» مهاباد تسویه خواهدشد و هم تشکیلات دموکرات‌ها در تبریز. ترتیبی داده خواهدشد که در پی تصرف هر نقطه استراتژیک، نیروهای ارتش ایران در آن نقاط مستقر گردند.

داستان توسعه در ایران

داستان توسعه در ایران

یکی از دلنشین‌ترین بندهای شعرگونه سنگ‌نوشته‌‌های هخامنشی از دیدگاه من، این عبارت است که در آغاز چند کتیبه داریوش و خشایارشا آمده‌است: «خدای بزرگ است اهوره‌مزدا/ که این زمین را آفرید/ که این آسمان را آفرید/ که مردم را آفرید/ که شادی را برای مردم آفرید». فکر می‌کنم برای انسانِ متعادلِ از غم گریزان، متنی پرمحتوا و بس گویا است و تاملی در آن ما را به بخشی از فلسفه زیستن نیاکان‌مان رهنمون می‌شود: شادزیستن! بنا بر این سند کهنِ نگاشته بر صخره‌های بلند سرزمین‌مان، بدون آن‌که همانند برخی روایت‌های تاریخی تحریفی در آن صورت گرفته یا عبارتی بر آن افزوده شده‌باشد، درمی‌یابیم که گذشتگان ما چنین می‌اندیشیدند که نخستین نعمتی که در آفرینش به انسان ارزانی می‌شود، «شادی» است. از متون کهن دینی نیز درمی‌یابیم اهوره‌مزدا در پی شادی انسان‌ها است و غم و ناامیدی دستمایه اهریمن است. البته بسیار بی‌جا خواهدبود اگر ادعا کنیم هرگز غمگین نمی‌شویم و در اندوه فرو نمی‌رویم یا هیچ‌وقت غم نداشته‌ایم.

بازهم ایران

بازهم ایران

یکی از دلنشین‌ترین بندهای شعرگونه سنگ‌نوشته‌‌های هخامنشی از دیدگاه من، این عبارت است که در آغاز چند کتیبه داریوش و خشایارشا آمده‌است: «خدای بزرگ است اهوره‌مزدا/ که این زمین را آفرید/ که این آسمان را آفرید/ که مردم را آفرید/ که شادی را برای مردم آفرید». فکر می‌کنم برای انسانِ متعادلِ از غم گریزان، متنی پرمحتوا و بس گویا است و تاملی در آن ما را به بخشی از فلسفه زیستن نیاکان‌مان رهنمون می‌شود: شادزیستن! بنا بر این سند کهنِ نگاشته بر صخره‌های بلند سرزمین‌مان، بدون آن‌که همانند برخی روایت‌های تاریخی تحریفی در آن صورت گرفته یا عبارتی بر آن افزوده شده‌باشد، درمی‌یابیم که گذشتگان ما چنین می‌اندیشیدند که نخستین نعمتی که در آفرینش به انسان ارزانی می‌شود، «شادی» است. از متون کهن دینی نیز درمی‌یابیم اهوره‌مزدا در پی شادی انسان‌ها است و غم و ناامیدی دستمایه اهریمن است. البته بسیار بی‌جا خواهدبود اگر ادعا کنیم هرگز غمگین نمی‌شویم و در اندوه فرو نمی‌رویم یا هیچ‌وقت غم نداشته‌ایم.

تاریخ نان در ایران

تاریخ نان در ایران

«جالب است که شکل نوشتاری «غذاخوردن» در هر دو دوره میانه و جدید پارسی به‌صورت «نان‌خوردن» بود. این عبارت روی کتیبه‌ای در تخت جمشید مربوط به شاپور دوم، در متون مانوی و در متون پهلوی پیدا شده‌است. حتی امروزه برای مثال در بلوچستان «اصطلاح مرسوم برای دعوت کسی به غذا «بیا و نان بخور» است.» در لارستان «نو دادا» (یعنی نون داده) به معنی غذادادن یا حمایت‌کردن است. آن‌گونه که در این‌جا روشن می‌شود، برای ایرانیانی که از گذشته تا به امروز نخستین مقام در مصرف نان را داشته‌اند، استفاده از کلمه نان در دو معنای غذا و نان تصادفی نیست. خوراک همه مردم شامل مقدار زیادی نان می‌شد و تفاوتی میان تهیدستان و ثروتمندان نبود. تنها تفاوت در مقدار مصرف بود که فقرا نان بیش‌تری می‌خوردند. بنابراین جای تعجب نیست که بر سر سفره پادشاهان هخامنشی هر دو نوع نان گندم و جو خورده می‌شد. . . . نان قربانی درخور و مناسب برای خدایان به‌شمار می‌رفت. در میان ایرانیان، وقتی پادشاه از جلو خانه‌ای عبور می‌کرد، صاحب خانه، بسته به استطاعت و عرف و سنت، گاو نر، گوسفند، نان، شراب، خرما، میوه و چیزهای دیگر به او پیشکش می‌کرد. بنابراین، نان نیز از جمله خوراک‌های با ارزش محسوب می‌شد. مقامات مهم امپراطوری هخامنشی نیز مانند پادشاهان دوران گذشته تیول می‌دادند و کسانی که روی زمین آن‌ها کار می‌کردند، می‌بایست انواع خوراک از جمله نان را در اختیار صاحبان زمین قرار می‌دادند. خدمتکاران و نگهبانان نان و گوشتی را که باقی‌مانده غذای اربابانشان بود، می‌خوردند. در دوره اسلامی نیز این‌گونه بوده‌است. محققان این دوره، این‌چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که «تغذیه روزانه ایرانیان . . شامل نان، کیک جو، هل، نمک و گوشت بود که با آن آب می‌نوشیدند» آن کسانی که نان نداشتند یا گندم و جو نمی‌کاشتند، می‌توانستند خرما را جایگزین کنند. . . بسیاری افراد در جنوب ایران چنین کاری می‌کردند در دوره ساسانیان نیز . . . »

تاریخ سی‌ساله ایران

تاریخ سی‌ساله ایران

بازداشت این عده، پس از واقعه کاخ مرمر، در اروپا سروصدای زیادی به‌پا کرد و رابطه نیکخواه با سازمان انقلابی و سوابق آن‌ها در کنفدراسیون به رشد و وسعت هم‌دردی و تبلیغات خارجی افزود. از مجامع بین‌المللی برای نظارت بر محاکمه این عده به ایران آمدند. برای این هیئت مساله اساسی مثل همیشه نحوه رعایت اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و رسیدگی به امر شکنجه و نحوه تحقیقات بود و نیکخواه در این مرحله خود را به نفهمی زد، با توافقی که با سازمان به‌عمل آورده‌بود، از مساله شکنجه و حمله به رژیم خودداری کرد، برعکس، تمام وقت خود و دادگاه را با حمله به حزب توده و شوروی و خروشچف و مسائل جزئی پرونده گذراند. او از پاسخ گفتن به سوالات هیئت خارجی در مورد نحوه تحقیقات طفره رفت. در آبان ۴۴ در دادگاه اکثر متهمان اظهار ندامت و وفاداری نمودند. در دادگاه اول منصوری و کامرانی به اعدام محکوم شدند و دیگران به حبس‌های کمتر. چندتن به شش ماه، یعنی مدتی که در بازداشت بودند، محکوم شدند. کیانی و وکیلی تبرئه شدند.