شهر،مکانی برای شکفتن و بالیدن!

شهر،مکانی برای شکفتن و بالیدن!

در تعریف شهر، یک تکه کلیدی وجوددارد که در حقیقت ذات شهر را بیان‌می‌کند. می‌گوییم«شهر زیستگاهی انسانی‌است». پس زیستگاه‌بودن شهر اصل اول است. آن هم زیستگاه انسانی. چون اگر فقط زیستگاه باشد فرقی با جنگل و کوهستان که زیستگاه حیوانات است، ندارد. از این که بگذریم، باید ببینیم که آیا هر زیستگاه انسانی همان شهر است؟ نه. چون روستا هم زیستگاه انسانی است ولی شهر نیست. پس شهر زیستگاه انسانی‌است با برخی شروط وویژگی‌ها که آن را از روستا متمایز می‌کند. این‌جا وارد تمام آن ویژگی‌ها نمی‌شویم وفقط یکی‌ازآن‌هارا طرح می‌کنیم: درشهر نیازهای غیرمادی انسان‌ها بسیار بسیارفراتر ازنیازهای مادی‌است.

امید، رمز سرزندگی شهری

امید، رمز سرزندگی شهری

در ماجرای شیوع جهانی ویروس کووید۱۹، یک گزاره مهم و قدیمی دوباره به اثبات رسید: امید به زندگی سلاح موثری در برابر مرگ است. آمارهای زیادی هست که نشان می‌دهد بیمارانی که حود را باختند و امید از دست دادند، به مرگ نزدیک‌تر شدند. امید، کلیدواژه زندگی است در تمام وجوه. شهر و کشور هم به امید زنده است. اگر به هر دلیلی شهروندان یک شهر امیدی به آینده شهرشان نداشته ‌باشند، شهر می‌میرد. اما مساله مهم این است‌که بدانیم تظاهر بیرونی امید در یک شهر چیست. چگونه می‌توان به آینده شهر امیدوار بود؟

انسان‌ها، روحِ کالبد شهر

انسان‌ها، روحِ کالبد شهر

در عرف شهرسازی گفته می‌شود شهر عبارت است از مثلت انسان، طبیعت و محیط مصنوع. که اگر دقیق‌تر بگوئیم این سه جزء را نباید سه راس یک مثلث بدانیم، چون محیط مصنوع حاصل کار انسان روی طبیعت است. انسان روحِ شهر است و در طول تاریخ، در تمام نقاط جهان هرچه‌که ساخته‌شده به‌دست انسان بوده. اگر انسان نباشد هیچ چیز نیست. قبل از این‌که انسان پا به عرصه حیات و طبیعت بگذارد، طبیعت وجود داشت و با حضور انسان است که این طبیعت تبدیل به شهر و سکونتگاه می‌شود. با این مقدمه، می‌توانیم بگوییم جنس شهر و کیفیت آن نیز بستگی به انسان‌هایی است که در آن زندگی می‌کنند. تفکرات و فرهنگ اهالی یک شهر است که کیفیت آن شهررا تعریف می‌کند. چرا چنین‌است؟ چون انسان موجودی است که اندیشه دارد. فکر می‌کند و برای کارهایش نقشه می‌کشد. پس انسان نقطه ثقل هر شهر و سکونتگاهی است. در تمام خاک عالم. حالا صحبت بر سر این است که این انسان چگونه و با چه انگیزه‌ای ممکن است به شهر خود بیندیشد و در تمام طول زندگی‌ش برای آبادی و شادابی آن تلاش می‌کند؟ پاسخ دوقسمت دارد: قسمت اول به خود انسان برمی‌گردد، قسمت دوم به حواشی و اطراف او. انسانی که بتواند نقش موثر و درستی در ارتقای منزلت زیستی شهر بردارد، باید انسانی آگاه، خردمند و مسئولیت‌شناس باشد.

به احترام مدنیت و تاریخ‌مان برخیزیم!

به احترام مدنیت و تاریخ‌مان برخیزیم!

در زندگی یک مردم و یک ملت، حتما، دوره‌های افت و افول هم هست ولی این دوره‌ها، که برای زندگان آن دوره، سخت و پلشت به شمار می‌رود، در زندگی تاریخی و مدنی کشور، در حد «لحظه» و «آنی» از مدنیت آن مردم است و گذرا.

مهم آن است که جامعه مدنی و انسانی یک سرزمین در مدار پیشرفت باشد. اگر چنین باشد نباید نگران افت و افول مقطعی بود. به قول معروف، «بالاتر از این زمانه، زمان جاری‌ست». تاریخ‌مان را معتبر بدانیم و در زیر پرچم آن، گردن افراشته و سربلند به پیش برانیم. ایران و ایرانی شایسته بالاترین درجه احترام جهانی است. به آن درجه خواهیم رسید.

شادی و شادابی را غنیمت شماریم!

شادی و شادابی را غنیمت شماریم!

از جمله آنانی نیستیم که می‌گویند خوب و بد زندگی، شادی و غصه روزگار و زشت ‌و زیبای این جهان، همه و همه، زاییده روح و روان خود ما است. از مریدان آن نظریه نیستیم‌که معتقد است هرچه هست از خودِ ما است و خود ما هستیم که جهان‌مان را می‌سازیم. اما از جمله معتقدانیم که انسان می‌تواند بر غم‌ها و زشتی‌ها چیره شود و روزگار خود را سیاه ننماید. از طرفداران این نظریه هستیم‌که محیط اطراف ما بیشترین تاثیر را در شکل‌دهی شخصیت و مسیر زندگی ما دارد و ما قادر نیستیم درست به همان مقصدی برویم که در آمال و آرزوهای‌مان بود یا هست.