کدخداهای مدرن!
در عرف اجتماعی ما عنوان کدخدا معانی و مصارف زیادی دارد. از آن، هم میتوان بار منفی گرفت هم بار مثبت. بار منفی بدینخاطر که نمایانگر حکومت فردی است. هرچه او بگوید همان است. این یعنی پادشاهی در مقیاس روستا. در این وجه، کدخدا اگر منصف و دلرحم باشد، مصداق دیکتاتور صالح در مقیاس روستا میشود اگر خشن و سخت باشد، میشود دیکتاتور به تمام معنا. در هرحال نماد حکومت فردی است. و البته نماد جهان پیشامدرن. جهان مدرن یک ویژگی اساسی دارد: سیستم است که حکومت میکند نه فرد. پس جایی برای کدخدا ها در این جهان نیست. اما در عرف و عوالم ما ایرانیها کدخدا وجه مثبت هم داشت. چنانی که در مثل و اشعار ما هم خودش را نشان میدهد. مثلا اگر بخواهیم روشی برای مصالحه و رفع کدورت پیشنهاد کنیم میگوییم دعوا را با کدخدامنشی حل کنید. یعنی کار به دعوا و قاضی و مستنطق نکشد بهتر است. یا کسی را که قدرت حل و رفع کدورتها را دارد، با عنوان کدخدا خطاب میکنیم. حالا پرسش آن استکه اگر بخواهیم این کدخدای خوب را که نماد مدیریت فردی است در جهانِ مبتنی و متکی بر سیستم تعریف کنیم چه نهاد یا عنوانی را خواهدداشت. واقعیت آن است که در تمام ادوار تاریخ بشر، بههرحال، دوستیو دشمنی بوده و خواهدبود. در تمام اعصار همیشه نیاز به شور و مشورت و پذیرش حرف یک بزرگ یا مصلح مطرح بوده و خواهدبود. امروز به کجا باید پناه ببریم واین نوع موضوعات را حل کنیم؟ کجا یک ریشسفید بیابیم؟