باشگاه در شهر مدرن یکی از مهمترین فضاهای اجتماعی است که برخلاف فضاهایی چون سینما یا پارک، مبتنی بر عضویت و تعامل مستمر میان افراد است. باشگاه واقعی، نه یک بنگاه اقتصادی، بلکه خانوادهای اجتماعی است که اعضای آن داوطلبانه و تدریجی پیرامون هدفی فرهنگی یا ورزشی گرد هم میآیند. چنین فضایی به بستری برای گفتوگو، همافزایی، و شکلگیری نهادهای مدنی تبدیل میشود؛ چیزی که در شرایط بحرانی شهر بیش از همیشه ضرورت آن احساس میشود.
سازمانها و انجمنهای مردمنهاد چگونه و تحت چه شرایطی میتوانند تداوم داشتهباشند و در زندگی مردم نقش بازی کنند؟ این پرسشی است به عمق تاریخ و به وسعت جهان. برای درک اهمیت این پرسش لازم است نخست به این پرسش پاسخ دهیم که چنین نهادهایی چگونه شکل میگیرند و حتی چرا باید شکل بگیرند. یک نهاد اجتماعی بر اساس چه نیازی به وجود میآید و آیا آن نیاز را مرتفع میکند یا باید بکند یا نه؟ نخستین گزاره در پاسخ این رشته پرسشها آن است که هر نهاد و تشکلی در ارتباط با یک نیاز یا نفع به وجود میآید. اگر چنین نباشد، یا اصولا شکل نمیگیرد یا دوام نمیآورد. چند مثال دم دستی میتواند این موضوع را روشن کند. در اوایل بعد از انقلاب برخی نیازهای روزمره مردم بهصورت جیرهبندی و محدود توزیع میشد، مثلا میگفتند برای هر راننده در سال دو حلقه لاستیک تعلق میگیرد و متولی توزیع این لاستیکها اتحادیه مثلا کامیونداران بود.