نامههای محمدعلی فروغی
«ثانیا در باب تکلیف خودتان و پیشآمدهای مختلف و اینکه از قبول شارژدافری روسیه امتناع فرموده و خواستهاید که بنده آن را تصدیق کنم، شرح قضیه این است که بنده چون میدانستم مناسب حال حضرتعالی این است که در اروپا شغل ثابتی داشتهباشید، همواره در صدد این کار بودم و هرچند حدس میزدم که در روسیه چندان به حضرتعالی خوش نمیگذرد فکر کردم که نظر به معرفت و اطلاعی که از روسیه پیدا کردهاید اگر یک مدت باز با سمت رسمی آنجا به سر ببرید، ولو اینکه کاملا مطبوع طبع نباشد، بهتر از بیتکلیفی است. این بود که با رئیسالوزرا (سردار سپه رضاخان) مذاکره کرده ایشان را به محسنات امر متوجه نمودم و موافق شدند و به حضرتعالی تلگراف اول را مخابره کردم. بعد مساله قانون پیش آمد و اینکه تکلیف کفالت را به حضرتعالی کردم فقط از راه اضطرار بود والا من خود میدانم که مقام حضرتعالی اجل از شارژدافری است و کاملا حق میدهم که با وجود ناملایماتی که در کار بود این مقام را طالب نباشید. مع ذلک مصمم بودم که از حضرتعالی خواهش کنم موقتا قبول بفرمایید تا مجال برای فکر کردن داشتهباشیم. ضمنا کار عهدنامه تجارتی هم انجام گیرد. پیشآمدهای دیگر که از اختیار بنده خارج بود، نگذاشت و بهکلی از آن خیال منصرف شدم. یعنی مساله سفارت اسلامبول صورت دیگر گرفت و شکل کار طوری شد که آقای مشاورالممالک مسکوبرگشتنی شدند و بنده در کار حضرتعالی متحیر و مردد ماندم؛ زیرا بعد از آنکه سفارت عادی فعلا برای حضرتعالی مانع قانونی دارد، فقط خیالی که توانستم بکنم این است که یا یک ماموریت فوقالعاده پیش آید یا ماموریت جامعه ملل برای حضرتعالی تفویض شود و این شق اخیر بهترین شقوق بود. یعنی به عقیده من اگر به این کار مامور میشدید خدمات مهمه میتوانستید به مملکت بکنید. نهتنها در کارهای اختصاصی جامعه ملل بلکه در کلیه سیاست خارجی ایران میتوانستید تاثیر و نفوذ تام پیدا کنید. از آنجایی که این مملکت هزار قسم بدبختی دارد و این امر هم از از اختیار بنده خارج و به ترتیبی که نه حوصله و نه مجال شرح آن را دارم. فعلا آن ماموریت هم به کسی بنا هست محول شود که به عقیده من از آن کسی که الان هم هست، ناقابلتر است»