محله با ملاتِ نیازهای روزانه!

محله با ملاتِ نیازهای روزانه!

در محله، امنیت نخستین شاخصه است که معمولا به صورت امنیت از درون است نه به کمک نیروها و عوامل خارج از محله. اما علاوه بر نهادهای اجتماعی و فرهنگی در محله، یک موضوع مهم دیگر هم هست که هم نیاز محله است هم ملات انسجام آن. و این چیزی نیست جز نیازهای روزانه محله‌که باید در درون محله تامین شوند.

محله‌های جدید: باز هم، امنیت

محله‌های جدید: باز هم، امنیت

یکی از مهم‌ترین پایه‌های امنیت درون‌زا در محله‌های تاریخی ما، نحوه ارتباط آدم‌های محله باهم بود. این نوع ارتباط را باید شناخت و نقاط منفی و مثبت آن‌را تحلیل و راه‌حلی برای امروز پیشنهاد کرد. دو ویژگی مهم در محله‌های تاریخی ما موجد امنیت بودند. نخست، شاخت اهالی از همدیگر و اشنایی تقریبا کامل ساکنان باهم؛ دوم، ترکیب طبقاتی اهالی یک محله. به عبارتی دیگر، در یک محله تاریخی تمام اقشار و طبقات اجتماعی را می‌شد دید. از بازرگان و صنعتگر تا میراب و رعیت. معمولا رسم بر این بود که توان‌های این اقشار در محله همدیگر را تکمیل می‌کرد. به این خاطر، از این‌که در یک محله فقیر بی‌خانمان وجود داشته‌باشد سبب وهن اهالی بود و حتما راهی برای خانه‌دار شدن طرف پیدا می‌شد. در این بستر طبقاتی است که شاهد ازدواج دختر اوستاکار با شاگرد مغازه هستیم و تلاش همسایه‌ها برای پیداکردن همسر برای جوان‌های همسایه و غیره.
از این‌ها بالاتر، هم‌گنی و هم‌کاری اهالی برای نگه‌داشت دارایی‌های محله است.

محله‌های جدید: امنیت

محله‌های جدید: امنیت

تجربه تکه‌تکه کردن شهر و تقسیم آن به قطعات (پارسل شهری) پس از چند دهه شکست خورد. شهرسازی غرب که طلایه‌دار این مشرب شهری بود، زودتر از بقیه عالم متوجه این شکست شد و رو به نظریه «توسعه محله‌ای» آورد. بازگشتی به سازمان فضایی قبلی. در ایرانِ ما، موضوع کمی بغرنج‌تر و دراماتیک‌تر است. در روزگاری که در غرب شروع به قطعه‌بندی شهرها کردند، در بسیاری از شهرهای ایران هنوز سازمان محله‌ای برقرار بود و شهرها، به ویزه شهرهای تاریخی تکه‌تکه نشده‌بودند. صحبت از سال‌های پنجاه و شصت است. وقتی غرب شروع به اصلاح روش شهرسازی خود کرد، ما در میانه تکه‌تکه کردن شهرهای‌مان بودیم. خیابان‌کشی‌های بی سرانجام و نیندیشیده سال‌های شصت در بوشهر، سمنان، کاشان و شیراز و بسیاری از شهرهای دیگر، یادگار آن مشرب است.
حال‌که دنیا و سپس ایران دوباره به سازمان محله‌ای شهرها برگشته، چه باید بکنیم که این تجربه تبدیل به رونوشت‌برداری کالبدی از تجربه سده پیش نشود؟ باید بپذیریم که نه تنها جهان تغییر کرده، ایران نیز متحول شده. ساختار خانواده و جامعه به‌کلی عوض شده و دیگر نمی‌توان مثل صدسال یا حتی پنجاه سال پیش زندگی کرد. پس سازمان محله هم نمی‌تواند مثل سازمان محله‌های قبل باشد.
اما جوهر محله و مزیت‌های آن را باید شناخت و با ترجمه کالبدی جدید وارد سازمان کالبدی و اجتماعی شهر کرد.

ساختارهای محله‌ ای

ساختارهای محله‌ ای

همه این موارد حاکی از آن است که محله و شهر مرتب در حال تغییر است. هم از لحاظ اقتصادی و اجتماعی و هم از لحاظ کالبدی و سازمان فضایی. بنابراین، احتمالا، نمی‌توان به پایداری ساختارهای محله‌ای در درازمدت، بدون تغییرات متناسب با شرایط زمان، دل بست. علایق مردم تغییر کرده و نیازهای متنوع زیادی مطرح شده و علاوه بر این‌ها، با تغییر نظامات سیاسی‌و حکمرانی در دنیا و جامعه معیارهای هم‌زیستی و هم‌سایگی در محله‌ها هم تغییر کرده.

باز هم دکان بقالی؟!

باز هم دکان بقالی؟!

حال، این پرسش مطرح است که برای یک محله، شیوه توزیع سنتی در قالب دکان و مغازه‌های کوچک و متوسط مناسب است یا شیوه توزیع مدرن در قالب فروشگاه‌بزرگ و هایپر و امثال آن‌ها. طبعا، با طرح این پرسش، ممکن است دچار دور باطل تعریف‌های متفاوت از محله‌و شهر شویم و از موضوع دور بیفتیم. به همین خاطر، به صورت مصداقی برخورد می‌کنیم. در این‌جا محله از نظر ما اودلاجان است. شهرک اکباتان یا نارمک نیست.